مطالب

Mostbet ilə 24/7 müştəri dəstəyi xidmətləri və əlaqə imkanları

Les avantages des bonus sans mise pour attirer les nouveaux joueurs en ligne

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

Explorer les types de jeux d’argent disponibles dans les casinos en ligne

  • ورود به سایت
  • عضویت
جمعه آذر ۱۴, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
 جهش بی‌پروا به سوی اراده‌گرایی
انتخاب سردبیر اندیشه

جهش بی‌پروا به سوی اراده‌گرایی

آبان ۱۵, ۱۴۰۳ 144 0نظر
image_pdfimage_print

تأملی در فروپاشی پداگوژی

صالح زمانی

تا به امروز بیش از صد عنوان واژگانی و ده‌ها عنوان مفهومی برای پداگوژی برشمرده شده است که نقطه اشتراک تقریبی همه آنها متمرکز بر «آموزش و روش‌های مرتبط با آن» است. در اینجا پداگوژی در معنای موسع آن و به عنوان روش‌های آموزش برشمرده خواهد شد. با این تعریف بنیادین مساله این است که فرآیند آموزش در مدرسه پس از ظهور جامعه شبکه‌ای و اندکی بعد از آن در پلتفرم‌های تعاملی و تفکر پلتفرمی چگونه خواهد شد؟ به تعبیری آیا پداگوژی مدرسه‌محور امکان تداوم، احیا و بازآفرینی ابزار‌ها و روش‌هایش را دارد؟
 این سوال از آن رو اهمیت دارد که قریب به نیم قرن است که ما شاهد هشدار نسبت به کاهش اثرگذاری مدرسه هستیم. در واقع از زمانی که برای اولین‌بار ایلیچ از «جامعه مدرسه زده» یاد کرد تا به امروز همواره شاهد تلاش‌های نظری برای بازاندیشی در وضعیت مدرسه هستیم. او تلاش کرد تا نشان دهد که اولا پداگوژی روشی متکثر در هر زمان و مکان است و ثانیا یادگیری صرفا در مدرسه اتفاق نمی‌افتدو باید آن را از انحصار مدرسه خارج کرد. در حقیقت یادگیری فرآیندی سیال و مرتبط با جهان ذهنی و فیزیکی و به تعبیر امروز پلتفرمی است که دانش‌آموز در آن زندگی می‌کند و اتفاقا مدرسه نه تنها در تسهیل و نزدیک‌سازی جهان‌های ذهنی اقدامی نکرده است بلکه سبب بازتولید نابرابری نیز شده است. این وضعیت در شرایطی ما را از یک انتخاب (در ابتدا سوال این بود که به مدرسه برویم یا نرویم؟) به یک الزام (هم‌اکنون مساله این است که چرا باید به مدرسه برویم؟) هدایت کرده است که از ابتدای قرن حاضر شاهد شیوع فزاینده و سریع تکنولوژی‌های پلتفرمی نیز هستیم. بنابراین امروز در فصل انتخاب قرار نداریم بلکه در فصل الزام به پذیرش چرایی حضور در مدرسه هستیم.
بر این اساس سوال دیگری در ذهن شکل می‌گیرد که آیا پلتفرم‌های منطبق بر فضای تعاملی وب ۲ و همین‌طور سکوهای توسعه هوش مصنوعی و آواتارها و از همه مهم‌تر گسترش تفکر پلتفرمی به معنای رویکرد و معرفتی مبتنی بر نوآوری در جهان کنونی می‌توانند ما را از مدرسه بی‌نیاز سازند؟ با اندکی تسامح، پاسخ اولیه این است که آری اما این پاسخ لزوما به معنای «مرگ مدرسه» یا بی‌اثر نمودن آن نیست. در اینجا لازم است که از فضای اندیشه ایلیچ فاصله بگیریم و پاسخ مساله را در نظریه «عاملیت و ساختار» بکاویم. اگرچه این دو مفهوم با ظهور عصر روشنگری در متون فلاسفه دیده شد اما از ابتدای قرن بیستم بود که ورود آن به نظریه اجتماعی در قامت دوتایی «فرهنگ و جامعه» شکل گرفت و هر چه به پیش آمدیم اهمیت آن در نظام‌های نظری مانند نظریه‌های چپ از یک‌سو و فردگرایی روش شناختی و پدیدار‌شناسی ازسوی دیگر بیش از پیش برجسته گردید تا جایی که توجه به فرد یا ساختار در اواخر قرن بیستم به سرمشقی اثرگذار در فضای نظریه‌های علوم اجتماعی اعم از جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد تبدیل شد. بنابراین این دستگاه نظری الگوی مناسبی برای فهم وضعیت هستی‌شناختی پلتفرم و مدرسه است.
اگر الگوی نظری عاملیت و ساختار را به رسمیت بشناسیم آنگاه بهتر می‌توانیم به وضعیت و شرایط مدرسه بپردازیم. بر این اساس وجه معرفتی پلتفرم‌های دیجیتال یا همان تفکر پلتفرمی کاملا منطبق بر آن چیزی طراحی شده است که ما آن را در علوم اجتماعی به عنوان«عاملیت» درنظر می‌آوریم که مربوط به حوزه‌های منعطف کنش است و وجه معرفتی مدرسه به گونه‌ای شکل گرفته است که کاملا با «ساختار» در تعامل است. پلتفرم توانسته است تکنیک را به عاملیت گره بزند و نوعی تمدن و سبک زندگی جدیدرا به ارمغان آورد. پلتفرم، محل زیست سوژه و مروج حقیقی گفت‌وگو و تعامل دو سویه و چند سویه است، از این رو نیل به نوآوری در تفکر پلتفرمی بسیار دسترس‌پذیر است. فضای پلتفرمی جهان را در چارچوب «اکوسیستم» خلق محصول در نظر می‌آورد و همه مشارکت‌کنندگان در آن دارای موقعیتی حساس نسبت به زنجیره ارزش هستند. مفهوم اکوسیستم در فضای مفهومی کسب و کارهای جدید ارتباط گسترده‌ای با نظریه «میدان» بوردیو دارد. از نگاه بوردیو مدرسه بخشی از میدان اجتماعی است که همان عرصه کنشگری و پویایی است. از طرفی تفکر سیستمی مبتنی بر اکوسیستم بسیاری از چالش‌های نظریه میدان بوردیو را پوشش داده است و نگاه بوردیو نسبت به توزیع نابرابری در مدرسه را تا حد قابل‌توجهی ترمیم ساخته و بر این اساس مدرسه مبتنی بر تفکر پلتفرمی هم امکان بازتولید نابرابری را به حداقل می‌رساند و هم ویژگی‌های نظریه عمل بوردیو را دارد. در تفکر پلتفرمی نقطه‌های تمایز بخش شامل ارزش‌ها، زبان، جنسیت، قومیت و نژاد رنگ می‌بازد و همین سازوکار سبب شکل‌گیری ماهیت جدیدی از سرمایه‌های فرهنگی مبتنی بر نوآوری می‌شود.
بدیهی است که فضای مدرسه متفاوت از سایر وجوه میدان اجتماعی است و مدرسه به تعبیر بوردیو در عین عاملیت نمی‌تواند «ضرورت گرایی» تعلیم و تربیت را نادیده انگارد اما ناچاریم که این‌گونه در نظر آوریم که مدرسه مبتنی بر تفکر پلتفرمی باید تمرکزش را  بر «اراده گرایی» حداکثری استوار سازد و زمینه‌های محدودیت‌ساز را به حداقل رساند. غالبا در این بحبوحه ساختار و عاملیت این موضوع مطرح می‌شود که تربیت و نسبت آن با حد و مرز مداخلات مدرسه چه وضعیتی پیدا خواهد کرد. به عبارتی مدرسه تا چه مرزی می‌تواند در مناسبات تربیتی دانش‌آموز پیشروی کند؟ این مرز کجا به پایان می‌رسد و تا چه اندازه می‌تواند پیشروی کند که به اراده آزاد دانش‌آموز لطمه نزند؟ همین‌طور این سوال اساسی را نیز باید جدی تلقی کرد که آیا تقویت اراده‌گرایی (عاملیت) منافی تربیت هنجاری و پداگوژی مرسوم است؟ ساخته و پرداخته کردن یک پاسخ بنیادین در مجال این نوشته نیست اما اگر بخواهیم به یک پاسخ فوری بسنده کنیم باید بگوییم که مدرسه در محاصره قرار دارد و توان و کارآمدی نظریه‌های علوم تربیتی برای مواجهه با منطق هستی شناسانه الگوریتم‌های دیجیتال به پایین‌ترین حد خود رسیده است.اثرگذاری تربیتی مدرسه به سطح ناچیزی رسیده است و پداگوژی مبتنی بر نظریه یادگیری دیگر اثربخشی دوران پیشاپلتفرم را ندارد و مدرسه اساسا به یک «آیین» و مناسک جمعی روزمره برای جامعه تبدیل شده است (مکانی صرفا برای گذران اوقات). همین‌طور مرجعیت تربیت سیاسی، دینی، اطلاعاتی و اجتماعی از انقیاد مدرسه خارج شده و تلاش‌های نظری، نهادی، هنجاری دیگر پاسخگوی دانش‌آموز ساکن در اکوسیستم پلتفرمی نیست. از طرفی خانواده بیولوژیک در حال فروپاشی است و امکان بازتولید خود را ندارد و دانش‌آموز به سرعت در حال ساختن خانواده‌ای اجتماعی با همکاری و مشارکت پلتفرم‌هاست. در مقابل این فروپاشی پداگوژیک، پلتفرم نقش احیاگری را ایفا کرده است. پلتفرم‌ها به عنوان معرفتی بی‌مرز شناخته می‌شوند که هم روابط اجتماعی را می‌سازند (دوست‌یابی) و هم عرصه روابط اقتصادی را گسترش می‌دهند (برای مثال: بازار رمزارزها) و هم در جهان ذهنی (هوش مصنوعی) دانش‌آموز لانه کرده‌اند و هم بساط هرگونه توزیع نابرابر قدرت در مدرسه را برچیده‌اند. آنها با حذف رقابت‌جویی توانسته‌اند از کف (حداقل‌ها) مهارت‌های هر دانش‌آموز نیز ظرفیت‌سازی کنند و حداقل‌ها را به حداکثر شدن تشویق کنند. پلتفرم‌ها میدان جدیدی از مدرسه و کنشگران آن ایجاد کرده‌اند که مبتنی بر توانایی‌ها و ظرفیت های هر کدام تعریف شده است که همه در آن می‌توانند به اشتراک داده و اطلاعات بپردازند. آنها برخلاف مدرسه راه‌های متکثری را برای شکوفایی ذهن و ایده پیشنهاد می‌دهند و نسبت چندانی با مسیریابی‌های جبری (برای مثال: پروژه هدایت تحصیلی) ندارند.
حال در برابر این تقابل چه باید کرد؟ تکلیف آموزش و پرورش در جهان امروز ما چیست؟ آیا ما می‌توانیم به مدرسه امیدوار باشیم؟ این سوال را باید به گونه‌ای دیگر پرسید و آنکه چگونه می‌توانیم برای انحطاط مدرسه یا آنچه ایلیچ از آن به عنوان «مرگ مدرسه» یاد می‌کند، فکری در نظر بیاوریم؟ نکته اساسی این است که مدرسه در برابر توسعه فناوری و رقابت الگوریتم‌های جدید باید به فکر توسعه میدان خود باشد.میدان تفکر پلتفرمی جز  از طریق اشتراک ایده، یادگیری متقابل (دانش‌آموز و معلم)، توسعه فضای مشارکتی در توزیع قدرت (مدیریت چرخشی و دموکراتیک دانش‌آموزان) وبازتولید موقعیت‌های برابر برای همه کنشگران مدرسه (دانش‌آموز، معلم و والدین) محقق نمی‌شود. مدرسه می‌بایست از دنیای سرشار و بی‌پایان پیش‌فرض‌های تربیتی و ارزش‌های خودبسنده‌انگارانه فاصله بگیرد و فضای رسمی، عمودی و پداگوژی سلسله مراتبی را به اکوسیستم افقی و اراده‌گرای تعلیم و تربیت تبدیل نماید.در فرم اکوسیستمی مدرسه و در فضای مبتنی بر تفکر پلتفرمی، ابژه‌های قدرت و ساختار (مدیر، ناظم، معلم، دستورالعمل‌های آموزشی و تربیتی) رنگ می‌بازند و سوژه‌ها، فرهنگ‌ها و سرمایه‌های نمادین (خلاقیت، نوآوری و ارزش‌های بشری) پر رنگ می‌شوند. تنها یک راه برای نجات پداگوژی در مدرسه باقی مانده است و آن هم جهش بی‌پروا به سوی اراده‌گرایی است.
پژوهشگر  علوم  اجتماعی

منبع: روزنامه اعتماد 14 آبان 1403 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 638
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 4
  • انتخاب سردبیر 426
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 9
  • تعلیم و تربیت 12
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 129339
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 1
  • سازمان 23
  • کتاب 10
  • گزارش 326
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • واحدهای سازمان معلمان 1
  • یادداشت 235

آخرین مطالب

Proba dzierzy pozytywne poglady tez z powodu przejrzyste jadlospisu i

آذر ۱۴, ۱۴۰۴

Test Approfondie de Simsinos Casino: Fiabilite, Bonus et Retraits pour

آذر ۱۴, ۱۴۰۴

Filip powitalny oraz inne wyzsze wygladaja stosunkowo przyzwoicie do Dodaj

آذر ۱۴, ۱۴۰۴

Wiele kasyno hazardowe mobilne oferuja swoim klientom ograniczony rozwiazania systemow

آذر ۱۴, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.