مطالب

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

صندوق ذخیره باید تحت مدیریت و نظارت اعضا باشد/نظارت حراستی و امنیتی و اطلاعاتی مغایر با اساسنامه است

راند دوم در رم

راند اول دیپلماسی

  • ورود به سایت
  • عضویت
شنبه خرداد ۲۴, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
 تربیت سیاسی دانش‌آموز در آموزش و پرورش
دیدگاه

تربیت سیاسی دانش‌آموز در آموزش و پرورش

مهر ۱۲, ۱۴۰۳ 134 0نظر
image_pdfimage_print

تاریخ برای اکنون

صالح زمانی

توجه به تربیت سیاسی و همین‌طور یکی از موثرترین ابزارهای آن یعنی تاریخ و روایت‌های تاریخی از ضروری‌ترین وجوه برنامه‌ریزی درسی است که در پیوند با هویت ملی و فراملی در فضای مدرسه حایزاهمیتی مضاعف است. امری که متاسفانه در کشور ما در وضعیت ایدئولوژیک و نابسامانی به‌سر می‌برد و متولیان تولید محتوای تاریخ و علوم اجتماعی در آموزش و پرورش نه درک صحیحی از آن دارند و نه تمایلی به فهم وجوه تاریخ‌نگاری جدید که نتیجه آن در سال‌های گذشته اشاعه و تالیف شبه‌علم در محتوای برخی کتب درسی شده است. طبعا هرگونه بی‌توجهی به حساسیت‌های این موضوعات سبب خسران به فرهنگ و هویت ملی و مذهبی شده و خواهد شد.

این یادداشت کوتاه درصدد است تا با محوریت توجه به وقایع غرب آسیا در روزهای اخیر و همین‌طور در دایره‌ای عمومی‌تر، حوادث پس از استقرار رژیم اسراییل، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که نهاد آموزش چگونه می‌تواند از تاریخ به هویت پل بزند و از این طریق گامی به سوی تربیت سیاسی بردارد و نهایتا در این پروژه به چه ابزارهایی نیاز دارد؟ فارغ از توجه به چگونگی روایت‌های تاریخی از وقایع تاریخ معاصر ایران باید بر این نکته متمرکز شد که وضعیت تولید محتوای تاریخی از شرایط منطقه و جهان در ساختار برنامه‌ریزی درسی ما چه جایگاهی دارد و اساسا این محتوا در خدمت کدام دلالت تاریخی قرار گرفته است.

در اینجا لازم است تا تعمق و تأملی کوتاه در مفهوم «تاریخ» داشته باشیم.این منظر از آن جهت مهم است که نوع نگاه ما به تاریخ نشان‌دهنده نوع نگاه ما به تربیت سیاسی است. اینکه ما تابع روایت‌های ساختارمند و پیوسته تاریخی باشیم و آنها را منعکس کنیم یا اینکه به دنبال ایجاد نقطه‌های گسست و معنابخش در فرآیند رویدادها باشیم. به تعبیر فوکو مساله تاریخ چیزی جز شرح چگونگی «اکنون» نیست. به عبارتی ما برای تربیت سیاسی نیازمند فهم تاریخ اکنون مبتنی بر «تبارشناسی» هستیم. حقیقت این است که تاریخ‌نگاری امروز ما در آموزش و پرورش، تاریخ منشعب از «تبارشناسی» نیست بلکه تاریخ برخاسته از «خاستگاه» است (رجوع شود به مقاله فوکو با عنوان نیچه، تبارشناسی و تاریخ). تبارشناسی امکانی است که به نقش استیلا، قدرت و هژمونی می‌پردازد و از این طریق تاریخ را در خدمت «تغییر» قرار می‌دهد. آنچه متولیان تاریخ‌نگاری در آموزش و پرورش در نظر دارند و انعکاس آن در محتوای درسی کتب درسی به وفور قابل مشاهده است، توجه به چشم‌اندازها و کشف یک تاریخ خطی و بررسی پیوستگی و پیامدهای آن است درحالی که پیش‌نیاز تربیت سیاسی نیازمند دمیدن روح تبارشناسی در محتوای درسی است. بنابراین باید محتوایی طراحی شود که از قاعده‌مندی علت و معلول و پیوستگی رها شود تا آنگاه در خدمت «زندگی» قرار گیرد.

در حقیقت فهم تبارشناسانه از تاریخ ایران و منطقه، محتوای تاریخی را به علوم اجتماعی پیوند می‌زند و زمینه را برای تربیت سیاسی فراهم می‌آورد. در واقع تبارشناسی کمک می‌کند تا ضرورت‌ها و روایت جبرگرایانه را کنار بزنیم و به گزاره‌های گسست‌گونه (گزاره‌هایی از قبیل، اگر جنبش‌های آزادی‌بخش در غرب آسیا شکل نمی‌گرفتند، اگر جریان مقاومت در جهان عرب ظهور نمی‌کرد، اگر دبیر‌کل حزب‌الله ترور نمی‌شد و…) بیشتر بپردازیم. بنابراین تاریخ صرفا روایت نیست بلکه نوزایی و آفرینش است. فهمی که نشانه‌ای از آن در راهبرد محتوا‌سازی تاریخ و علوم اجتماعی در کتب درسی دیده نمی‌شود و تاریخ را صرفا در چیستی‌ها، چرایی‌ها و توالی حوادث دیدن‌ها جست‌وجو می‌کند.

برای درک روشن‌تر از ماجرا و ارایه مثالی آشنا در باب تحولات منطقه می‌توانیم به دو دلالت اصلی تاریخی اشاره کنیم که در چند دهه گذشته برای حفاظت از محتوای آن برنامه‌ریزی‌های دقیقی در جهان صورت گرفته است و ما نیز در مدارس مان برای شرح تبارشناسی بحران سیاسی در منطقه به آن نیازمندیم. مفهوم اول یهودستیزی (Anti-Semitism) و مفهوم دوم هولوکاست (Holocaust) است که هر دو در پیوند با تحولات غرب آسیا است و به منظور جلوگیری از انقراض روایت، تلاش می‌شود تا در اروپا و امریکا با حمایت‌های حقوقی زنده بماند. در حقیقت تمرکز تربیتی روی این دو مفهوم در مدارس غربی یکی از نمونه‌های تلاش برای ایجاد ارتباط پایدار میان تاریخ و هویت و شکل خاصی از تربیت سیاسی است.در این زمینه در ایالات‌متحده و در ایالاتی مانند آرکانزاس، فلوریدا، تگزاس و تنسی و برخی دیگرآموزش هولوکاست به عنوان بخشی از برنامه درسی اجباری تعیین شده است و مدارس موظف هستند آن را به گونه‌ای ارایه دهند که به درک علل، مسیرها و پیامدهای آن منجر شود و معلمان می‌بایست گفت‌وگوهایی را پیرامون ضرورت بردباری، احترام به کرامت انسانی شهروندان ساخته و پرداخته نمایند.

حال سوال این است که اگر آموزش هولوکاست به عنوان شکل حاد نژادپرستی علیه یهودیان ماهیتی اجباری دارد چرا آموزش سایر اشکال نژادپرستی سیستماتیک در ایالات‌متحده اجباری نشده است. پاسخ این سوال دقیقا مرتبط با نوع نگاه به تاریخ است. وقتی از منظر نظریه امپریالیسم به موضوع پرداخته می‌شود آنگاه تاریخ دیگر روایت نیست بلکه حرکت به سمت تولید محتوای استعماری است. در حقیقت این‌‌گونه است که تاریخ و رخداد تاریخی سبب ایجاد هویتی می‌شود که تصویر آن در ستمدیدگی و عصیان‌دیدگی یهودیان منعکس شده است. براین اساس صورت‌بندی سیاسی تاریخ در غرب براساس آموزه‌هایی اینچنینی رقم می‌خورد که «اگر هولوکاست نبود ما یهودیان بیشتری را در کنار خود داشتیم، زندگی بهتر و خشونت کمتری را تجربه می‌کردیم و غیره» [روشن است که این آموزه‌ها، با هدفی سیاسی صورت می‌گیرد].

موضوع جدی دیگر مربوط به تربیت سیاسی دانش‌آموزان مبتنی بر فهم تاریخ منطقه است. مساله اول این است که آیا آموزش و پرورش قائل به پذیرش چنین رویکردی است یا خیر؟ آنچه می‌دانیم این است که روش و محتوای فعلی تاریخ و علوم اجتماعی کتب درسی نه تنها هیچ نسبتی با فهم فوکویی تاریخ ندارد بلکه در روایت چیستی و چگونگی یا همان درک علی از تاریخ نیز ناتوان است. آنچه اهمیت دارد ایجاد تغییر جدی در نوع نگاه به تاریخ و علوم اجتماعی در آموزش و پرورش است. اگر این تغییرات نگرشی را مفروض بگیریم آنگاه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که دانش‌آموزان می‌توانند دلیل استقرار رژیم آپارتاید در منطقه را تحلیل کنند یا در فهمی عمیق‌تر استنباط نمایند که چرا فلسطینیان می‌بایست تاوان هولوکاست را بپردازند. بنابراین ما به جای فهم ایدئولوژیک می‌بایست به فهم معنابخش از تاریخ (تفسیر تبارشناسانه) رجوع کنیم.

در پایان باید به انتخاب ابزار مناسب به منظور تربیت سیاسی توجه کرد. برای ما روشن است که در این زمینه نیازمند فهم انتقادی از تاریخ منطقه و ایجاد علاقه‌مندی در جهت شکل‌گیری هویت جدید اعتراضی دانش‌آموزان هستیم. در گام اول می‌بایست محتوای تاریخی کتب درسی به نفع عناصر شناختی از تاریخ منطقه تغییر کند. تربیت سیاسی برای شناخت مساله اسراییل که منجر به ایجاد اختلال در نظم فرهنگی و قومیتی منطقه شده است باید از طریق فهم نظریه فرهنگ و امپریالیسم ادوارد سعید و توجه به مطالعات پسا استعماری رقم بخورد و نه با تکیه بر تحلیل‌های ایدئولوژیک و بعضا هیجانی که نه مولد معرفت است و نه توان تغییر دارد. مضاف بر اینکه زبان اعتراض جهانی به تجاوز و ترور باید هم فرم و هم محتوای متناسب با زبان نسل جدید را داشته باشد.

پیشنهاد این یادداشت این است که آموزش و پرورش با کمک نخبگان عرصه عمومی (و نه مولفان فعلی) برای طراحی و تدوین طرح درس «غرب‌شناسی» دست به کار شود. محتوای تولید شده باید از دریچه نگاه‌های بین‌المللی به مساله فلسطین (برای مثال هولوکاست از منظر روژه گارودی) باشد و نه رویکردهای مرسومی که تا به امروز بوده است. همین طور توصیه می‌شود که پیشنهاد شرق‌شناسی وارونه ادوارد سعید جدی تلقی شود و مدارس به برگزاری سمینار‌ها و همنشینی‌های مرتبط با غرب آسیا تشویق شوند. واژه تشویق در اینجا مهم است، چراکه نباید در این مسیر اجباری صورت پذیرد (برای مثال در تگزاس ایالات‌متحده، مدارس به برگزاری هفته هولوکاست در ماه نوامبر تشویق و توصیه می‌شوند). تاریخ منطقه متشکل از فرهنگ، هنر، موسیقی، شعر، سیاست، اقتصاد و دین در مناسبت‌های متعدد توسط دانش‌آموزان با خلاقیت آموزگاران مورد بررسی قرار گیرد. این موارد کمک می‌کند تا فرآیند تربیت سیاسی در مدرسه تسریع شود و دانش‌آموزان نسبت به مسائل منطقه نگاه متفاوتی داشته باشد و رویدادهایی مانند ترور شخصیت‌های تاثیرگذار را فارغ از ذخایر عاطفی تحلیل کنند و به این شکل تاریخ و علوم اجتماعی را در مسیر زندگی و تغییر قرار دهند.

*این یادداشت به مناسبت حادثه تروریستی اخیر در جنوب لبنان و متمرکز بر توجه به تربیت سیاسی دانش‌آموز و برخی ضرورت‌های روایت تاریخی در فضای مدرسه به نگارش درآمده است.

پژوهشگر علوم اجتماعی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 637
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 3
  • انتخاب سردبیر 423
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 9
  • تعلیم و تربیت 11
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 101
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 22
  • کتاب 10
  • گزارش 325
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • یادداشت 234

آخرین مطالب

Deretan Dewa dan Entitas yang Dikaitkan Pada Bencana Alam

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Medusa Perempuan dengan Rambut Ular

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Asal Usul Dewa Ares

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Batara Guru Raja Tiga Dunia

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.