مطالب

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

صندوق ذخیره باید تحت مدیریت و نظارت اعضا باشد/نظارت حراستی و امنیتی و اطلاعاتی مغایر با اساسنامه است

راند دوم در رم

راند اول دیپلماسی

  • ورود به سایت
  • عضویت
جمعه تیر ۲۰, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
 توسعه مشارکت، گامی جهت ارتقای کیفیت در نظام آموزش و پرورش
دیدگاه

توسعه مشارکت، گامی جهت ارتقای کیفیت در نظام آموزش و پرورش

آبان ۲۵, ۱۴۰۲ 180 0نظر
image_pdfimage_print

سیدجواد حسینی

نظام آموزش و پرورش کشور به عنوان پهن پیکرترین دستگاه دولتی که باید با نگاه یک ابرسازمان و فراوزارتخانه به آن نگریست به‌ شدت از تصلب و تمرکز رنج می‌برد. این نگاه متمرکز و متصلب موجب شده تا هنجارآفرینی بخشنامه‌گرایانه و مدیریت چند لایه ضخیم، فضای مدیریت نظام تعلیم و تربیت را با دشواری‌های زیادی مواجه سازد به گونه‌ای که مدرسه که محل و محیط اصلی تعلیم و تربیت است به هیچ انگاشته می‌شود نه تنها مدرسه‌محوری از نگاه مدیریت متصلب و متمرکز نادیده انگاشته می‌شود، بلکه نظام هنجارآفرین بخشنامه‌گرا با مدیریت عمودی چند لایه ضخیم از ستاد ملی و استانی و منطقه‌ای خود را به عنوان یک سر بزرگ (هنجارها و بخشنامه‌ها و باید و نبایدهای فراوان متعدد و مستمر) بر پیکر مدرسه تحمیل می‌کند و مدرسه که باید از حیث قدرت و اختیار فربه‌ترین بخش آموزش و پرورش باشد به پیکری نحیف با سر بزرگ مواجه شده است و در نتیجه مدرسه از کیفیت و ارتقا و تعالی مدیریت و سازمان تجدید حیات‌ شونده خارج و تبدیل به مدرسه‌ای میرا، تجدید حیات ناشونده، سطحی‌نگر و کمی‌گرا می‌شود. در چنین وضعیتی ارکان و عناصر اصلی تعلیم و تربیت یعنی معلمان، مربیان، مدیران و کارشناسان و دانش‌آموزان از انگیزه کافی برخوردار نیستند درحالی که وجود انگیزه در کنار صلاحیت معلمی دو عنصر اصل تحول در نظام آموزش و پرورش است و نظام متصلب و متمرکز به هر دوی این عوامل تحول‌آفرین ضربه می‌زند. همچنین حاکمیت چنین جریانی موجب کاهش حس تعلق سازمانی می‌شود و زمانی که در سازمان‌ها خصوصا سازمان‌های بزرگ و به ویژه ابرسازمان آموزش و پرورش احساس تعلق سازمانی وجود نداشته باشد دو اتفاق نامیمون ظهور می‌یابد. میل به مقاومت به جای شوق به مشارکت می‌نشیند و فردیت و نگاه فردگرایانه به جای جمعیت و نگاه جمع‌گرا حاکم می‌شود و این هر دو بلای جان یک سازمان پیش رونده و تجدید حیات شونده است. علاوه بر این یکی از عوارض خطرناک وجود چنین وضعیتی فروپاشی نگاه نوآورانه و خلاقیت‌آفرینانه در مجموعه کارکنان، معلمان و مربیان و مدیران و کارشناسان است که آنها را به عنصری غیرخلاق و غیرنوآور مبدل خواهد ساخت و اگر در یک سازمان منابع انسانی آن از انگیزه کافی برخوردار نباشند، میل به مشارکت نداشته باشند، فردیت آنها بر جهت و نگاه جمع‌گرایانه غالب‌ آید، چنین سازمانی قدرت پیش‌روندگی و کیفیت‌گرایی خود را از دست خواهد داد. عارضه مهم و مخرب دیگر تمرکز، افزایش فاصله بین ستاد و صف، بین وزارتخانه، ادارات کل و مناطق از یک سو و بین کارکنان سیستم اداری با مدرسه و معلمان و مدیران از دیگر سو است و سازمان و افراد و کارکنان آن هسته تبدیل به نیروهای مطالبه‌گر غیرمسوولیت‌پذیرخواهند شد به عبارتی افزایش فرهنگ مطالبه صرف به جای فرهنگ مسوولیت، همه کارکنان سازمان را تبدیل به نیروهای منتقد و معترض خواهد کرد که همواره مدیران و تعلیم‌گران آن سازمان را موثر و مقصر همه ناکامی‌ها و چالش‌ها می‌دانند و برای برطرف کردن آنها هیچ مسوولیتی را متوجه خود نمی‌پندارند در حالی که سازمان‌های پیشرو، علاوه بر اینکه کارکنان خود را تشویق به مطالبه‌گری و رویکرد تفکر انتقادی می‌کنند، حس مسوولیت و دخالت و مشارکت و حل مشکلات را نیز در آنها بر می‌انگیزانند و هم ضمن آنکه به مشکلات واقف می‌شوند و نسبت به رفع آنها مطالبه‌گری می‌کنند خود را در رفع مشکلات و تحول برای آنها مسوول هم می‌دانند.  مضاف بر موارد فوق سازمان‌هایی که کارکنان‌شان، بی‌انگیزه‌اند، نوآوری و خلاقیت ندارند، به مشارکت میل پیدا نمی‌کنند، سازمانی که آنها در آن کار می‌کنند، اجتماعی یا جامعه‌پذیر نمی‌شود. ما نیازمند آن هستیم که سازمان‌ها به ویژه سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش را اجتماعی کنیم و جامعه‌پذیری نظام تعلیم و تربیت را به شکل جدی در دستور کار قرار دهیم تا بین جامعه و نظام تعلیم و تربیت تعامل، پیوند و در نتیجه مشارکت جدی محقق شود. این موارد و موضوعات بی‌شمار دیگری وجود دارد که اهمیت مشارکت و کاهش تمرکز و اجتماعی شدن نظام تعلیم و تربیت را بیش از پیش ضروری می‌سازد. علاوه بر موارد فوق کاهش تمرکز و توسعه مشارکت در نظام تعلیم و تربیت سه اتفاق مهم دیگر را نیز رقم خواهد زد که بدین طریق کاهش هزینه‌های اقتصادی آموزش و پرورش، افزایش قدرت اقتصاد آموزش و پرورش از یک سو و افزایش هویت و نقش‌آفرینی از مدرسه تا ستاد را موجب خواهد شد.‌ گرچه هم‌اکنون اولیای دانش‌آموزان در قالب انجمن اولیا و مربیان، بخش مردمی در قالب مجمع خیرین مدرسه‌ساز و نیز مشارکت‌های متفاوتی در نظام تعلیم و تربیت وجود دارد، اما باید بپذیریم که توسعه مشارکت‌ها، کاهش تمرکز و فرآیند جامعه‌پذیری آموزش و پرورش ظرفیت‌های فراوانی را می‌تواند پیدا کرده و در خدمت نظام تعلیم و تربیت قرار دهد که تحولی شایسته و بایسته را جلب می‌کند.برای کاهش تمرکز افزایش مشارکت در سال 1399 بسته تحولی توسعه مشارکت‌ها و کاهش تمرکز و اجتماعی شدن آموزش و پرورش در حوزه آموزش و پرورش استثنایی را تدوین کرده و در نظام برنامه‌ریزی این سازمان طراحی و به اجرا گذاشتیم. این بسته تحولی با هدف کاهش تمرکز و تصلب، کاهش فاصله ستاد تا صف، افزایش انگیزه منابع انسانی اعم از کارکنان، معلمان و مدیران و مربیان، مشاوران و نیروهای توانبخشی، افزایش حس تعلق سازمان و روحیه خلاقیت و نوآوری، افزایش مسوولیت‌پذیری و ترویج فرهنگ مسوولیت، کاهش هزینه‌های اقتصادی، افزایش توان مالی و شکل‌گیری احساس هویت تدوین و طراحی شد. الگو‌برداری از این بسته تحولی در نظام تعلیم و تربیت می‌تواند به عنوان گام مهمی در راستای توسعه مشارکت و ارتقای کیفیت محسوب شود. خلاصه موضوعاتی که مساله و ضرورت تدوین بسته تحولی «توسعه مشارکت‌ها و کاهش تمرکز و اجرایی شدن آموزش و پرورش» را تبیین می‌کند، می‌توان به شرح ذیل دانست:
٭  تصلب و تمرکز در نظام پهن پیکر آموزش و پرورش
٭ هنجارآفرینی- بخشنامه‌گرایی متعدد و چند لایه سر بزرگ بر پیکر لاغر
٭ افزایش فاصله صف و ستاد
٭ کاهش انگیزش معلمان، مدیران، دانش‌آموزان و کارکنان
٭کاهش حس تعلق سازمانی و جانشینی میل به مقاومت به جای شوق به مشارکت و فردیت به جای جمعیت 
٭کشتن حس نوآوری و خلاقیت در مجموعه صف تا ستاد
٭افزایش فرهنگ مطالبه و کاهش فرهنگ مسوولیت
٭ کاهش هزینه‌ها
٭افزایش فرصت‌ها و کمک به اقتصاد آموزش و پرورش
٭ افزایش هویت و نقش‌آفرینی فرهنگیان و جامعه در خصوص آموزش و پرورش
٭کاهش فرآیند اجتماعی شدن و جامعه‌پذیری آموزش و پرورش در جامعه و دولت

منبع: روزنامه اعتماد 23 آبان 1402 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 637
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 3
  • انتخاب سردبیر 423
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 9
  • تعلیم و تربیت 11
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 177
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 22
  • کتاب 10
  • گزارش 325
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • یادداشت 234

آخرین مطالب

The Impact of Artificial Intelligence on Casino Operations

تیر ۲۰, ۱۴۰۴

The Future of Casino Loyalty Programs

تیر ۲۰, ۱۴۰۴

Slot Jepang Gacor Hari Ini dengan Tema Anime yang Bikin

تیر ۱۹, ۱۴۰۴

Casino Oyunlarında Başarı İçin Stratejiler

تیر ۱۹, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.