ایدئولوژی یا شعار
تاملی در آموزش و پرورش ما
محسن آزموده
گفته میشود که شیوه آموزش و پرورش در ایران ایدئولوژیک است. سوال اساسی این است که کجا نیست؟ آیا شیوه آموزش و پرورش در فنلاند یا در امریکا یا در روسیه ایدئولوژیک نیست؟ آیا اصلا امکان دارد که شیوه و محتوای آموزشی بیتوجه به ایدئولوژی باشد؟ پیش از ادامه بحث و یافتن پاسخی به این سوالها لازم است توضیحی کوتاه راجع به مفهوم ایدئولوژی و صفت ایدئولوژیک ارایه کنیم.
ایدئولوژی از آن دست مفاهیمی است که دستکم در زبان فارسی سرنوشت عجیب و غریبی داشته و راجع به آن صدها کتاب و مقاله و گفتار پدید آمده. یک زمانی نگاه به آن مثبت بود و خیلی مهم تلقی میشد. مثلا در سالهای اول انقلاب، آیتالله مصباحیزدی از روحانیون طرفدار جمهوری اسلامی، کتاب مشهوری منتشر کرد با عنوان «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک» (در 6 جلد، 1361، موسسه در راه حق). روشن است که اینجا ایدئولوژی در معنایی مثبت به کار رفته است. از میانه دهه هفتاد اما لفظ ایدئولوژی معنا و مفهومی منفی پیدا کرد و بیشتر به عنوان «آگاهی کاذب» یا «سیاستزده» به کار رفت، به گونهای که وقتی چیزی «ایدئولوژیک» خطاب میشد، یعنی بهره و حظی از حقیقت ندارد یا درصدد پوشاندن آن است یا چیزی را به جای حقیقت مینشاند یا… اما در چند سال اخیر بار دیگر این مفهوم و اینبار به معنایی خنثی (نه الزاما مثبت و نه الزاما منفی) به کار میرود.
مراد ما هم از ایدئولوژیک خطاب کردن آموزش و پرورش ایران همین معنای خنثی است. در اینجا منظور از ایدئولوژی جهتگیری و سوگیری عقیدتی-سیاسی خاص است. به این معنا نظام آموزش و پرورش در همه جای دنیا ایدئولوژیک است، یعنی واجد یک جهتگیری سیاسی و عقیدتی خاص است و در نتیجه نمیتوان گفت که ایدئولوژیک بودن آموزش و پرورش منحصر به ایران است. به عبارت دقیقتر، هر سیستم یا نظام آموزشی و پرورشی براساس یک جهانبینی و نوعی رویکرد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خاص طراحی و اجرا میشود، همچنانکه همه نظامهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایدئولوژیک (در معنای اخیر) هستند، یعنی یک سویه سیاسی و عقیدتی مشخص دارند. از این جهت تفاوتی میان نظام آموزشی ما با نظام آموزشی سایر کشورها وجود ندارد.
اصولا آموزش و ترویج یک ایدئولوژی و پرورش کودکان و نوجوانان براساس آن یکی از سه کارکرد اساسی نظامهای آموزشی در همه جای دنیا و شاید بتوان گفت در همه زمانهاست. دو کارکرد دیگر به ترتیب عبارتند از:
1- آموزش عمومی یعنی آموزش سواد و خواندن و نوشتن و دانشهای پایه، 2- آموزش زندگی اجتماعی و نحوه تعامل با سایر انسانها در عرصه جامعه. روشن است که این سه کارکرد (1- آموزش عمومی، 2- آموزش زندگی اجتماعی، 3- آموزش ایدئولوژی) در همه جا به راحتی از یکدیگر تفکیکپذیر نیستند و هر سه در هم تاثیر میگذارند. به تعبیر دقیقتر، اینکه ایدئولوژی طراحان نظام آموزشی چه باشد، در انتخاب آنچه آموزش عمومی خوانده میشود و نحوه زندگی اجتماعی موثر است، همچنانکه آگاهیهای این طراحان یا زیست اجتماعی آنها، بر ایدئولوژیشان تاثیرگذار است.
اگر چنین باشد، یعنی همه نظامهای آموزشی ایدئولوژیک هستند، پس تفاوت نظام آموزشی ما با سایر نظامهای آموزشی در چیست؟ برخی میگویند، تقدم و اصالت آموزش ایدئولوژیک بر دو آموزش دیگر. این ادعا باتوجه به حجم و کثرت محتواهای ایدئولوژیک در برنامههای آموزشی و درسی قابل توجیه است. سوگیری سیاسی و عقیدتی برنامهریزان آموزشی ما حتی در کتابهای آموزشی ریاضی و فیزیک هم مشهود است، اما مساله فقط این نیست. موضوع مهمتر آن است که در نظام آموزشی ما، آموزش ایدئولوژیک به شکلی کاملا شعارزده و به قول معروف گل درشت صورت میگیرد. مشکل اصلی ناکامی نظام آموزشی ما در آموزشهای سهگانه فوق، همین شعارزدگی و کژسلیقگی است. شاید با تحلیل محتوا و فرم، بتوان نشان داد که آموزش و ترویج ایدئولوژی حتی در مدارس جایی مثل فنلاند هم اهمیت زیادتری از آموزشهای دیگر دارد. اما موضوع این است که در نظام آموزش و پرورش فنلاند، هیچ جا به صراحت و توی ذوقزننده، از این ایدئولوژی صحبت نمیشود. برای مثال در نتیجهگیری مقاله «اساس و پایه آموزش در فنلاند» نوشته یوهانا یاروینگن تائوبرت، مدیر آموزشی که در کتاب «آموزش و پرورش فنلاندی در عمل» منتشر شده، چنین آمده است: «آموزش فنلاند بر این پایهها استوار است: برابری و مساوات، اعتماد و مسوولیت، استقلال، همکاری، دانشآموزمحور و توسعه تحقیقمحور» (ص 52).
در این چند خط، نویسنده هیچ جا به صراحت ایدئولوژی خود را نگفته یا به قول معروف آن در چشم مخاطب نکرده، اگرچه یک تحلیلگر علوم انسانی به خوبی میتواند با تحلیل همین چند خط عناصر فلسفی و رویکرد سیاسی نویسنده را به مقوله آموزش نشان بدهد. حالا از یکی از مدیران آموزشی ما بخواهید که بنویسند پایه و اساس آموزش در ایران بر چه پایههایی استوار است؟ پاسخ به این پرسش را
به عهده خوانندگان میگذاریم. کوتاه سخن آنکه با شعار دادن و فریاد زدن و اظهارات گل درشت، تنها نتیجهای که حاصل میشود، ایجاد احساس اشباع و دلزدگی از ایدئولوژی است. ما از طراحان نظامهای آموزشی نمیخواهیم که ایدئولوژی خود را کنار بگذارند یا آموزش ندهند، بلکه میگوییم شعار ندهید، عمل کنید، کاری کنید که تبلور و تحقق ایدئولوژی شما در متن سایر آموزشها خود را نشان بدهد. با داد و فریاد راه انداختن، نتیجهای جز اینکه شنوندگان گوشهایشان را بگیرند و محضر شما را ترک کنند، حاصل نمیآید.
منبع: روزنامه اعتماد 1 شهریور 1402 خورشیدی