مطالب

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

صندوق ذخیره باید تحت مدیریت و نظارت اعضا باشد/نظارت حراستی و امنیتی و اطلاعاتی مغایر با اساسنامه است

راند دوم در رم

راند اول دیپلماسی

  • ورود به سایت
  • عضویت
جمعه تیر ۲۷, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
 مدرسه و دانشگاه نباید هزینه فقدان احزاب را بپردازند
انتخاب سردبیر گفتگو

مدرسه و دانشگاه نباید هزینه فقدان احزاب را بپردازند

آذر ۲۲, ۱۴۰۱ 215 0نظر
image_pdfimage_print

سپیده اکبرپوران، پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش می‌گوید به دلیل تضعیف جامعه مدنی، بار نهادهای سیاسی بر دوش دانشگاه و در تحولات اخیر بر دوش نهاد مدرسه گذاشته شده است

گروه اجتماعی| 16 آذر روز گرامیداشت کنش‌گری سیاسی دانشجویان است و 13 آبان به پاسداشت مبارزه سیاسی دانش‌آموزان اختصاص دارد. دو مناسبت سیاسی که طی نیم قرن گذشته به بخشی از فراز و فرود تاریخ معاصر ما بدل شده ‌است. تحولات اخیر کشور مجددا دانشجویان و به ویژه دانش‌آموزان را به کنشگران فعال عرصه سیاسی بدل کرده ‌است. این موضوع مورد توجه کارشناسان و تحلیلگران قرار گرفته ‌است. به همین دلیل و به بهانه ۱۶ آذر گفت‌وگویی انجام دادیم با خانم سپیده اکبرپوران پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش. 

    سیزده آبان و شانزده آذر به عنوان روز دانش‌آموز و دانشجو نامگذاری شده است که دو مناسبت انقلابی و سیاسی است آیا این دو مناسبت توانسته هویت‌بخش دانش‌آموزان و دانشجویان باشد؟
اول باید ببینیم چه نوع هویت‌بخشی مدنظر بوده و برنامه‌ریزان فرهنگی با نام‌گذاری این دو روز دنبال ترویج چه نوع فرهنگی هستند و چه اهداف تربیتی را دنبال می‌کنند. اجازه دهید اول به بررسی روز 13 آبان بپردازیم. 13 آبان سالگرد حضور دانش‌آموزان معترض به حکومت پهلوی و حضور آنان در صحن دانشگاه تهران در سال 1357 است. نام‌گذاری این روز به عنوان روز دانش‌آموز به نوعی تقدیر از روحیه مبارزه‌طلبی دانش‌آموزان است. البته بعد از پیروزی انقلاب و استقرار حکومت جدید دیگر مبارزه سیاسی معنا ندارد، لذا به مرور «استبداد‌ستیزی» مورد تاکید قرار می‌گیرد. از طرف دیگر حمله به سفارت امریکا نیز در همین روز انجام شده. این هم‌زمانی باعث شده «استکبارستیزی» نیز وارد ادبیات مرتبط با روز به اصطلاح «یوم‌الله» شود. خوب مشخص است بزرگداشت این روز به نوعی در پی تقویت هویت سیاسی دانش‌آموزان یا کنشگری سیاسی آنان است. اما محتوای این هویت سیاسی چیست؟ یا این کنشگری در چه راستایی است؟ خب می‌بینیم خبری از وجهه اصلی ماجرا که مبارزه برای آزادی و استبدادستیزی است باقی نمانده و به مرور جایش را به پیام‌های فرهنگی داده است. 
    روز 16 آذر  چه  طور؟ 
خب 16 آذر نیز مانند 13 آبان ریشه در مبارزه علیه حکومت پهلوی دارد و یادآور مبارزه برای آزادی و عدالت است. در این روز بر پرسشگری دانشگاه و مطالبه‌گری سیاسی دانشجویان تاکید می‌شود. زمانی که یک جریان سیاسی در اپوزیسیون قرار دارد و علیه حکومت شوریده است، از مبارزه و پرسشگری حمایت می‌کند و بر آتش آن می‌دمد، اما وقتی شاه رفت و جریان انقلابی امور را در دست گرفت و تشکیل حکومت داد، دیگر علاقه‌ای به پرسش‌ها و مطالبه‌های دانشگاه و دانشجو نشان داده نشد. مثل همان 13 آبان که طی زمان معنای اصلی آن قلب شد و به جای نقد قدرت به ابزاری در دست قدرت بدل شد. طبیعتا علاقه دارند با 16 آذر نیز چنین کنند. البته استقلال دانشگاه بیشتر است، دانشجویان فهم سیاسی دارند، کنش‌گرند و در مقابل قدرت می‌ایستند. دولت و جریان منتقد در نزاعی دائمی بر سر معنای 16 آذر و نحوه بزرگداشت آن هستند. حتی رابطه دولت‌های بعد انقلاب با روز 16 آذر نیز رابطه‌ای دو پهلو است. زمان آقای خاتمی که هدف دولت تقویت جامعه مدنی بود، این روز به سمبل حضور رییس‌جمهور در دانشگاه و پاسخ به آنها تبدیل شد. در آن دوران به دانشجویان تریبون داده می‌شد تا شخص اول دولت را مستقیما مورد پرسش قرار بدهند و به موضوعات دست اول عرصه سیاسی کشور ورود کنند. دوره‌های بعدی اما پرسشگری دانشگاه تحمل نشد و تلاش حاکمیت، معنازدایی از روز 16 آذر بود. امروزه حضور رییس‌جمهور در دانشگاه در محیطی گلخانه‌ای و از قبل چیده‌شده اتفاق می‌افتد که ظاهر قضیه حفظ شود اما معنای سیاسی این روز نفی و انکار می‌شود. 
    به نظر می‌رسد در تاریخ معاصر ما کنشگری سیاسی دانش‌آموزان و دانشجویان (فارغ از جهت این کنش) مورد تایید نیروهای سیاسی قرار داشته‌ است. هم نظام سیاسی و هم نیروهای منتقد از فعالیت سیاسی این دو گروه استقبال می‌کنند. نظر شما در این باره  چیست؟ 
چرا در ادبیات حقوق کودکان رابطه جنسی با فرد زیر 18 سال تجاوز محسوب می‌شود؟ چون فرض بر این است که در سنین نوجوانی، فرد از قدرت تجزیه و تحلیل کافی برای تصمیم‌گیری برخوردار نیست و احتمال دارد در آینده احساس کند مورد سوءاستفاده قرار گرفته. فرد زیر 18 سال نباید ازدواج کند، نباید در جبهه‌های جنگ حاضر شود، نباید وارد رابطه جنسی شود، نباید رای بدهد، به همین سیاق ورود این گروه سنی به عرصه سیاسی به خصوص در شکل و شمایلی که این روزها شاهد آن هستیم نکوهیده و خلاف حقوق کودکان است. فرقی ندارد کدام گروه سیاسی و با چه ابزاری دانش‌آموزان را به لحاظ سیاسی تحریک می‌کند. ممکن است این ابزار مدرسه باشد و دولت از کانال‌های رسمی آموزش و پرورش به تحریک و تهییج سیاسی دانش‌آموزان در راستای اهداف خود اقدام کند یا این ابزار شبکه‌های غیررسمی مجازی در دست گروه‌های منتقد باشد، از نظر من هر دو در حال سوءاستفاده از کودکان هستند. اگر کسی به دنبال جامعه‌پذیری سیاسی دانش‌آموزان است کافی است تفکر انتقادی این گروه سنی را تقویت کند و به آنها فضای اندیشه، استدلال، خودابرازگری و عاملیت در محیط امن اعطا کند. آنها بعد از 18 سالگی راه‌شان را در عرصه سیاسی خواهند یافت. 
    هویت سیاسی دانشگاه چه  طور؟ 
جامعه مدنی ما همواره به نقش سیاسی دانشگاه بالیده، اینکه دانشگاه پرسشگر و به قول فعالان دانشجویی «زنده است.» راستش را بخواهید من با این دیدگاه کمی فاصله دارم. طبیعتا حساب دانشجو از دانش‌آموز جدا است. دانشجو انسان بالغی است که قدرت اندیشه، استدلال و کنشگری سیاسی دارد. در دانشگاه نیز سازوکاری از جمله تشکل‌های سیاسی برای این کنشگری وجود دارد. فعالیت در این تشکل‌ها می‌تواند بخشی از جامعه‌پذیری سیاسی افراد باشد و محیط کوچکی برای مشق سیاست‌ورزی فراهم کند، تا اینجای کار قابل پذیرش و حتی تحسین است. اما قضیه از جایی آسیب‌زننده می‌شود که دانشگاه جور نبود احزاب سیاسی را می‌کشد. جامعه مدنی تضعیف شده، حزب در معنای واقعی سیاسی وجود ندارد و نیروهای سیاسی فارغ از گرایش‌شان به نهاد دانشگاه فشار می‌آورند که نقش احزاب را ایفا کند. در این مرحله دانشگاه دیگر محلی برای جامعه‌پذیری سیاسی نیست، بلکه خود عرصه سیاسی است. نیروهای بیرون دانشگاه چه قدرت و چه جامعه مدنی مدام در حال هجوم به دانشگاه و فراخواندن دانشجویان برای ایفای نقش سیاسی هستند. اینجا ما باید دست از تحسین هویت سیاسی نهاد دانشگاه بکشیم و از دولت و احزاب بخواهیم که بار خود را از روی دوش دانشگاه  بردارند. 
    اگر دوره دانش‌آموزی باید تربیت اجتماعی مدنظر باشد و دوره دانشجویی تربیت سیاسی، با توجه به اینکه دانشجویان به سن رای دادن می‌رسند چرا تعامل با احزاب و جامعه مدنی را نهی می‌کنید؟
اجازه بدهید منظورم را دقیق‌تر توضیح بدهم. تعامل و رابطه با احزاب برای هیچ شهروندی نکوهیده نیست حتی برعکس، به نفع جامعه مدنی است. چه این شهروند دانشجو باشد یا از هر صنف دیگری. من در پاسخ به پرسش قبل، نه از دانشجویان بلکه از نهاد دانشگاه و نهادهای دانشجویی حرف می‌زنم. کافی است به انتخابات ریاست‌جمهوری دهه 70 و 80 نگاه کنیم. قبل از انتخابات نه احزاب (چون حزب استخوان‌داری فرصت تکوین نداشته) بلکه جریان‌های سیاسی در پی اثرگذاری بر جامعه و خرد جمعی بودند. چهره‌های سیاسی شناخته‌شده می‌خواستند با بدنه جامعه حرف بزنند و استدلال‌های خود را برای دفاع از این کاندیدا یا آن کاندیدا بیان کنند. جامعه نیز در آن سال‌ها مشتاق شنیدن بود. نیاز به فضاها و مکان‌هایی داشتیم که این گفت‌وگوها و مباحث در آن شکل بگیرد. اصولا جامعه مدنی که متشکل از احزاب، گروه‌های صنفی، مطبوعات و مانند آن است چنین کاربردی دارد. اما به دلیل تضعیف سیستماتیک جامعه مدنی، فعالیت‌های سیاسی فضایی برای بروز و ظهور پیدا نمی‌کرد. پتانسیل سرگردانی در جامعه وجود داشت که ساختاری برای عینیت بخشی به آن طراحی نشده ‌بود، در این شرایط، این پتانسیل به سمت نهاد دانشگاه حرکت کرد و از این ظرفیت، در واقع تنها ظرفیت موجود برای حیات خود استفاده کرد. به نظر من استفاده حاکمیت از ظرفیت سیاسی دانشگاه بسیار حساب شده بود. حاکمیت تمایل به برگزاری پرشور انتخابات داشت و در روزهای پیش از انتخابات فضای دانشگاه را باز می‌کرد و با فعالیت سیاسی دانشجویان مدارا می‌کرد، بعد از انتخابات به تدریج فضا بسته می‌شد تا انتخابات بعدی. در این فرآیند نمی‌توان جامعه مدنی را مقصر دانست. بلکه این قدرت است که با تضعیف جامعه مدنی، بار آن را روی نهاد دانشگاه گذاشته بود. در تحولات اخیر می‌بینیم انرژی سیاسی جامعه از دانشگاه عبور کرده و در حال ورود به مدارس است. این را باید به عنوان یک خطر و آسیب ببینیم. دانش‌آموز  نباید  هزینه فقدان احزاب را  بپردازد.

منبع: روزنامه اعتماد 22 آذر 1401 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 637
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 3
  • انتخاب سردبیر 423
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 9
  • تعلیم و تربیت 11
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 267
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 22
  • کتاب 10
  • گزارش 325
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • یادداشت 234

آخرین مطالب

Mengenal Fungsi dan Manfaat Situs Resmi bphtb-klaten.id

تیر ۲۶, ۱۴۰۴

Mengapa Infokalteng.id Jadi Pilihan Utama Pembaca di Kalimantan Tengah?

تیر ۲۶, ۱۴۰۴

The Evolution of Casino Gaming: From Brick-and-Mortar to Virtual Reality

تیر ۲۶, ۱۴۰۴

Online Casinolar ve Oyun Stratejileri

تیر ۲۶, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.