مطالب

Mostbet ilə 24/7 müştəri dəstəyi xidmətləri və əlaqə imkanları

Les avantages des bonus sans mise pour attirer les nouveaux joueurs en ligne

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

Explorer les types de jeux d’argent disponibles dans les casinos en ligne

  • ورود به سایت
  • عضویت
شنبه آذر ۱۵, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
تجربه معلمی

کلاس ما (5)

تیر ۱۲, ۱۴۰۱ 339 0نظر
image_pdfimage_print

پوریا ترابی

بنده با تیپ شیک و مجلسی قهوه‌ای رنگم به همراه مدیر رسیدیم به مدرسه. از ماشین پیاده شدم و به سمت صف‌ها رفتم و می‌دیدم که صف‌ها توسط معاون مدرسه در حال نظم‌دهی است. ۷ تا صف بود، در حالی که مدرسه ۶ پایه داشت، از قد و قواره‌شان متوجه شدم که گویا امسال ۲ تا پایه‌ اول داریم. یکی‌شان که معلم داشت و کلاس دیگر معلمی هنوز برایش مشخص نشده بود را قرار بود من سکاندارش شوم. معلم خانمی که روبه‌روی یک صف بود و با صدای نسبتا تیزی که داشت با دانش‌آموزان آن صف صحبت می‌کرد که درست و منظم بایستند را دیدم و شستم خبر‌دار شد که ایشان دیگر معلم پایه اول هستند. یک دور مثل فرماندهان نظامی که چشم تیز می‌کنند و می‌خواهند بدانند چه کسی موقع رژه، صف را به هم می‌ریزد تا بدهند تمام دستشویی‌های گروهان را بشوید و تنبیه شود، من هم با دقت و چشمی که به خاطر دقت زیاد باریک شده بود همه دانش‌آموزان را رصد کردم و با طمانینه به داخل ساختمان مدرسه رفتم. کمی برایم آشنا بود، زیرا چندین سال پیش که مادرم در همین مدرسه تدریس می‌کرد به همراه او به اینجا آمدم و چند ساعتی با دانش‌آموزانش تمرین وضو کردم و خب کمی با فضا آشنا بودم. وقتی وارد دفتر شدم، با همکاران سلام و علیک و خودم را معرفی کردم. غالب همکارانم جوان بودند و در نتیجه کادر سرحالی به نظر می‌رسیدند. هفت تا کلاس بودیم، دو تا اول و دیگر پایه‌ها تا ششم، هر کدام یک کلاس و همکاران هم سه تا آقای جوان و سه خانم همکار هم با سابقه بودند. دفتر بسیار کوچک بود و به زور توانستم روی یک صندلی ما بین همکاران بنشینم. صدای معاون و مدیر از پنجره باز دفتر می‌آمد که داشتند نکات مهم و اصول و قواعد مدرسه را برای دانش‌آموزان بازگو می‌کردند. من که در ذهنم این موضوع حک شده بود که لحظات را می‌بایست غنیمت شمرد و روی هوا زد، دیگر طاقت نیاوردم و سریع رفتم تا از همین دقایق هم فیلم ثبت و ضبط کنم. معاون و مدیر کمتر ولی دانش‌آموزان با تعجب به من نگاه می‌کردند که این آقا معلم تازه به مدرسه آمده برای چی دارد فیلم می‌گیرد و من ده‌ها ابر که تویش علامت سوال بود را بالای سرشان می‌دیدم. از آنجا که نسبت به سوالات‌شان فعلا جوابی در نظر نگرفته بودم و فقط می‌دانستم که این لحظات «باید» ثبت شود، بیخود نورون‌های ذهنم را درگیر نکردم و سعی کردم بهترین کادر را ضبط کنم.
با صدای مدیر از افکارم بیرون جهیدم و دیدم که صف‌های همه کلاس‌ها جز یک کلاس اول را به سمت کلاس‌های‌شان راهنمایی می‌کند، صبر کرد، همه که رفتند، یک تک صف مانده بود در حیاط مدرسه و انتهای آن صف ده، پانزده نفر از اولیا به چشم می‌خورد. مدیر کمی نزدیکم شد، بدون مقدمه گفت: اولیای محترم این شما و این آقای ترابی معلم کلاس بچه‌هاتون. آقای ترابی هم عکاس هستند و هم خبرنگار باشگاهِ… (و سرش را به سمت من کرد که کمکش کنم) 
خبرنگاران جوان!
آها بله… از عکاسان باشگاه خبرنگاران جوان هستند و خلاصه قرار هست امسال ان شاءاللّه آموزگار این پایه ما باشند.
حالا من را می‌گویی، خجالت کشیده و کمی سرخ شدم.
سریع‌تر دلم می‌خواست به کلاس بروم و کمی از این فضا خارج شوم و خب خداوند منان هم فورا خواسته‌ام را عملی و مدیر سخنش را کوتاه کرد و به بچه‌ها رخصت داد که به سمت کلاس بروند.
من ده‌ها مدل و طرح برای اولین روز کلاسم در ذهنم برنامه‌ریزی کرده بودم و خب چون عکاس مستند بودم و هر ماه سفر می‌کردم به مناطق دور و محروم و ایضا علاقه‌ام به کودکان، کمی آرامش داشتم که خب می‌توانم از پسش بربیایم و اصلا کاری ندارد که!
تا وارد راهرو شدم دیدم صدای جیغ و داد است که از کلاسی می‌آید و با توجه به شانس خجسته‌ام حدس زدم که این باید کلاس من باشد و خب حدسم درست بود. زیر لب بسم‌الله گفتم و وارد کلاس شدم. پنج، شش تا از مادرها در کلاس حضور داشتند که با آمدنم سلام گرمی دادند و من هم با نگاهم به آنها فهماندم که باید کلاس را ترک کنند. هنوز به بچه‌ها سلام نداده بودم که همان جا فی‌المجلس دو تا از دانش‌آموزانم از بابت دوری از مادرشان آن چنان اشک و گریه راه انداختند که حد نداشت. دروغ چرا؟ انتظارش را نداشتم، یعنی توی آن دانشگاه آزاد کوفتی ما درباره این جور مسائل هیچ صحبتی نمی‌شد و ما فقط معلمی را خوانده بودیم!
دیدم اینطور نمی‌شود و باید یک کاری کنم، هرچه از سال‌ها تجربه و کار با کودکان چه در حین عکاسی و چه در خانواده و غیره داشتم را جمع کردم تا کلاس را مدیریت کنم. اجازه دادم مادرها یک زنگ در کلاس بمانند تا کودک‌شان کمی آرام بگیرد. دو زانو نشستم روبه‌روی یکی از آن دو و اشک‌هایش را با انگشتم پاک کردم و سعی کردم اطمینان خاطر بدهم که امروز حتما به همه‌ ما خوش خواهد گذشت. دانش‌آموز مذکور هم با تمام غرغرها و ناله‌هایش به ناشی‌گری من پی برد و خودش کم کم آرام شد. و حالا نوبت من بود که کلاسم را شروع کنم؛ 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
ربِّ اشْرحْ لِی صدْرِی ویسِّرْ لِی أمْرِی واحْلُلْ عُقْدهً مِّن لِّسانِی یفْقهُواْ قوْلِی
گل پسر‌ها، سلااااااام…

منبع: روزنامه اعتماد 7 تیرماه 1401 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 638
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 4
  • انتخاب سردبیر 426
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 10
  • تعلیم و تربیت 12
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 129928
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 23
  • سازمان 1
  • کتاب 10
  • گزارش 326
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • واحدهای سازمان معلمان 1
  • یادداشت 235

آخرین مطالب

Vortragen Eltern diesseitigen Was auch immer Vorhut Online Slot damit

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

Black Widow Motion bitcoin casino games with Crypto Games picture

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

Die gesamtheit Spitze Gratis Vortragen Abzüglich Eintragung Free Protestation Slot

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

Gamble Beowulf Slot: Comment, Gambling enterprises, Extra Oriental slots theme

آذر ۱۵, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.