مطالب

Mostbet ilə 24/7 müştəri dəstəyi xidmətləri və əlaqə imkanları

Les avantages des bonus sans mise pour attirer les nouveaux joueurs en ligne

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

Explorer les types de jeux d’argent disponibles dans les casinos en ligne

  • ورود به سایت
  • عضویت
شنبه آذر ۱۵, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
 فیلسوف اکنون و تحمل بار قرن
اندیشه

فیلسوف اکنون و تحمل بار قرن

بهمن ۲۶, ۱۴۰۰ 488 0نظر
image_pdfimage_print

به مناسبت انتشار کتاب «اینک چرا آرنت بخوانیم؟» نوشته ریچارد جی. برنشتاین

فیلسوف اکنون و تحمل بار قرن

محسن آزموده

هانا آرنت فیلسوف اکنون است. این شاید ساده‌ترین و در عین حال درست‌ترین پاسخ برای این پرسش باشد که «اینک چرا آرنت بخوانیم؟» تفصیل این جواب را اما باید در کتاب کوچک اما خواندنی ریچارد جی. برنشتاین خواند که به تازگی با ترجمه شیرین کریمی توسط نشر کراسه منتشر شده است. البته پیش از بحث درباره کتاب لازم است تاکید شود که آرنت خود را فیلسوف نمی‌خواند و تعابیری چون متفکر یا اندیشمند سیاسی را ترجیح می‌داد، اگرچه همان‌طور که مترجم کتاب در یادداشت کوتاه آغازین خود نوشته، در تمام زندگی‌اش به دنبال اندیشیدن و فهمیدن از راه فلسفه بود و در سال 1964 در گفت‌وگویی با تلویزیون ZDF آلمان گفته بود: «من یا باید فلسفه می‌خواندم، یا اینکه خودم را غرق می‌کردم»! 
اکنون آرنت
نوشتیم آرنت فیلسوف اکنون است. این حکم را شمار کثیری از نوشته‌ها و آثاری که این روزها در زبان‌های مختلف درباره او و اندیشه‌هایش نوشته می‌شود، گواهی می‌دهد. امروز در جایی مثل ایالات متحده، نام آرنت و اندیشه‌های او، محل گفت‌وگوها و بحث‌های داغ و پرحاشیه است، بحث میان ناسیونالیست‌های افراطی با طرفداران جهان‌وطنی، بین منتقدان سیاست‌ها و گفتارهای نژادپرستانه با آنها که به هوای آزادی معتقدند نباید کسی را از ابراز اندیشه‌هایش منع کرد. در دوره پرحاشیه و بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری ترامپ، کتاب ریشه‌های توتالیتاریسم آرنت، بسیار پرفروش شد، اهل فکر و کتابخوان‌ها انگار متوجه نوعی شباهت بین رفتار و کردار دولت راست‌گرا و پوپولیست و تندروی ترامپ با دولت‌های توتالیتر قرن بیستمی شده بودند. همچنین بحث از سیاست داغ شده بود، اینکه آیا عصر سیاست‌ورزی به پایان رسیده و اداره جامعه را باید به مدیران تکنوکرات و سرمایه‌داران بزرگ سپرد؟ آرنت پیش‌تر درباره همه این مسائل اندیشیده بود، پاسخ‌هایی ارایه کرده بود و مهم‌تر از آن پرسش‌هایی نو طرح کرده بود؟ سوال‌هایی چالش برانگیز و حیاتی. در سال‌های اخیر در جامعه ما هم آرنت محل توجه واقع شده. سال گذشته ترجمه کتاب بحث برانگیزش یعنی «آیشمن در اورشلیم: گزارشی درباب ابتذال شر» (ترجمه زهرا شمس) واکنش‌های زیادی برانگیخت. بحث درباره شر روزمره و دم‌دستی که موجب رذالت‌های فجیع می‌شود، برای بسیاری جالب توجه بود. انگار همه کتابخوان‌ها به دنبال پاسخی برای این پرسش بودند که آدمی به ظاهر دون پایه و حقیر همچون آیشمن، چرا و چگونه آن‌طور خونسردانه و بی‌تفاوت دست به جنایت‌هایی فجیع می‌زند؟! آیا شرم نمی‌کند؟ آیا عذاب وجدان ندارد؟ چگونه خودش و دادگاه را مجاب می‌کند؟ پرسش مهم دیگری که ذهن همگان را معطوف کرده بود، مشروعیت و قدرت دادگاه بود، چگونه می‌توان جنایتکاری چون آیشمن را از کشوری ثالث ربود و در کشوری غیر از جایی که در آن دست به جنایت زده، محاکمه و محکوم کرد؟ 
آرنت در فارسی
اصولا آرنت در فارسی جزو خوش اقبال‌هاست، بسیاری از آثار مهمش توسط مترجمینی نام آشنا و قابل اعتماد ترجمه شده‌اند، دو کتاب مهم او، خشونت و انقلاب را سال‌ها پیش مترجم پیشکسوت و زبردست، عزت‌الله فولادوند به فارسی ترجمه کرده. محسن ثلاثی چند دهه پیش مشهورترین کتابش یعنی ریشه‌های توتالیتاریسم، را از چاپ تک جلدی انگلیسی به فارسی ترجمه کرد و مهدی تدینی در سال‌های اخیر، ترجمه دیگری از آن از ویراست کامل‌ترش به زبان آلمانی به همراه دو جلد مقدم و موخر بر آن یعنی یهودستیزی و امپریالیسم ارایه کرد. مسعود علیا نیز دو کتاب مهم فلسفی آرنت یعنی وضع بشر و حیات ذهن را به فارسی برگردانده است. همچنین در سال‌های گذشته، کتاب‌های خوبی به فارسی درباره اندیشه‌ها و زندگی آرنت منتشر شده است، مثل کتاب هانا آرنت؛ زندگی یک روایت است نوشته ژولیا کریستوا (با ترجمه محمود مقدسی) و فلسفه سیاسی هانا آرنت نوشته لی بردشا (با ترجمه خشایار دیهیمی) . در سال جاری نیز غیر از کتاب حاضر، از رساله دکترای آرنت دو ترجمه به فارسی عرضه شده است: محبت یا عشق و آگوستین قدیس (به ترتیب با ترجمه فرهنگ رجایی و مریم خدادادی). 
آرنت به روایت برنشتاین 
«اینک چرا آرنت بخوانیم؟» که در همین امسال ترجمه دیگری از آن با عنوان «چرا هانا آرنت را باید امروز خواند» (ترجمه حمید قانعی (فاضلی)،نشرآشتیان) منتشر شده،  با  عنوان اصلی «?Why Read Hannah Arendt Now»، نخستین‌بار در ژوئن سال 2018 توسط نشر پولیتی (Polity) به زبان انگلیسی منتشر شده است. نویسنده آن ریچارد یاکوب برنشتاین (متولد 1932) فیلسوف امریکایی و مدرس جدید تحقیقات اجتماعی و نویسنده آثار فلسفی در زمینه‌های پراگماتیسم امریکایی، نوپراگماتیسم، نظریه انتقادی، واسازی یا ساختارشکنی، فلسفه سیاسی و اجتماعی و هرمنوتیک است. رویارو کردن فیلسوفان و اندیشمندان از سنت‌های فکری متفاوت همچون هانا آرنت، یورگن هابرماس، ریچارد رورتی، هانس گئورگ گادامر، ژاک دریدا، اگنس هلر و چارلز تیلور و برقراری گفت‌وگوی انتقادی میان آنها، از ویژگی‌های آثار اوست. برنشتاین به فلسفه عمل‌گرایانه (پراگماتیستی) و معطوف به مسائل اینجا و اکنون می‌پردازد. 
کتاب کوچک اما خواندنی «اینک چرا آرنت بخوانیم؟» از یک پیشگفتار و 9‌فصل تشکیل شده است. دغدغه اصلی برنشتاین در این کتاب مختصر نه معرفی مجموعه آثار و اندیشه‌های آرنت که یافتن پاسخی روشن و صریح به این سوال است که چرا در سال‌های اخیر علاقه فزاینده‌ای به آرنت و آثارش پدید آمده است؟ به عقیده برنشتاین ما اینک در دورانی تاریک به سر می‌بریم که سراسر جهان را در برگرفته است. اما به نظر آرنت حتی در تاریک‌ترین دوران هم می‌توان به یافتن اندک نوری امید داشت، نوری که از زندگی‌ها و کارهای افراد ساطع می‌شود، نه از نظریه‌ها و مفاهیم. شاید با این نگاه تیره و تار برنشتاین به وضعیت کنونی همدل نباشیم، شاید حتی شرایط سیاسی و اجتماعی امروز را با دوران تیره و تار غلبه فاشیسم و نازیسم بر اروپا در دهه‌های پایانی نیمه نخست قرن بیستم قابل مقایسه ندانیم و این شباهت‌جویی را اغراق‌آمیز بخوانیم. اما نمی‌توان انکار کرد که وضع کنونی بشر در معرض انواع تهدیدهای سیاسی و اقتصادی و طبیعی، با رشد انواع و اقسام کین‌توزی و نفرت‌جویی در قالب جنبش‌های رادیکال بنیادگرا و نژادپرست و قوم گرا و شیوع اندیشه‌های آخرالزمانی، چندان مساعد نیست و امروز بسیار نیازمند اندیشه‌هایی هستیم که از دل این تاریکی مبهم، کورسویی به ما نشان دهند. 
ایزدبانوی فورتونا
نقطه عزیمت شرح روشنگرانه برنشتاین از اندیشه‌های آرنت، روایت مختصری از زندگی او در دنیاست. هانا آرنت در 14 اکتبر 1906 در لیندن هانوفر آلمان، درخانواده‌ای از یهودیان سکولار ثروتمند، به دنیا آمد. سرنوشت فراز و نشیب‌هایی هولناک پیش روی او گذاشت، اما همزمان بخت و اقبال (فورتونا) هم به او عطا کرد، در جوانی با بزرگ‌ترین فیلسوفان و اندیشمندان معاصر در آلمان، یعنی ادموند هوسرل، مارتین هایدگر، کارل یاسپرس و رودولف بولتمان نشست و برخاست داشت و با متفکرانی چون والتر بنیامین و هاینریش بلوشر دوست بود. از نزدیک برآمدن نازیسم و فاشیسم در قلب اروپا را تجربه کرد و نه فقط به عنوان یک یهودی که به عنوان منتقد نازیسم، تا مرز کشته شدن هم پیش رفت، در سال 1933 به علت نقد یهودستیزی نازی‌ها، هشت روز بازداشت و بازجویی شد، اما حاضر به افشای کارش نشد و آزاد شد. به فرانسه گریخت و در سال‌های قدرت گرفتن نازی‌ها، به عنوان یک پناهنده بی‌تابعیت به فعالیت پرداخت. در سال 1940 بلافاصله پس از ازدواج با بلوشر به دستور دولت در حال سقوط فرانسه، به اردوگاه کورس در جنوب فرانسه و نزدیک اسپانیا اعزام شد، اما همزمان با حمله نازی‌ها به فرانسه، توانست از آنجا فرار کند. در نهایت با همسرش توانست ویزای امریکا بگیرد و پس از سه ماه انتظار درلیسبون، با کشتی به ایالات متحده گریخت. در سال 1941، وقتی به امریکا رسید، سی و پنج ساله بود، زبان انگلیسی را خوب نمی‌دانست و تا پیش از آن در کشوری انگلیسی‌زبان زندگی نکرده بود، با این‌همه سخت مشغول کار شد، درباره یهودستیزی و امپریالیسم نوشت و در سال 1951 اثر سترگش ریشه‌های توتالیتاریسم را منتشر کرد، کتابی با بیش از 500 صفحه متن فشرده. در بیست و پنج سال بعد آرنت آثار و نوشته‌های بحث برانگیز دیگرش را نوشت، به برخی از آنها که به فارسی ترجمه شده‌اند، اشاره شد، از میان دیگر آثار او می‌توان به رائل وارن هاگن و بحران‌های جمهوری اشاره کرد. 
ما پناهندگان
نخستین درونمایه مهمی که برنشتاین، با تاکید زندگی پر فراز و نشیب آرنت در سال‌های جوانی به آن می‌پردازد، موضوع بی‌تابعیتی و پناهندگی است. امروز مساله پناهندگان یکی از اصلی‌ترین و جدی‌ترین دغدغه‌های نه فقط دولت‌ها که همگان است. در همین چند ماه گذشته و با سقوط دولت افغانستان و قدرت گرفتن طالبان، هر روز شاهد فوج عظیم پناهندگانی هستیم که از این کشور جنگ‌زده و آسیب‌دیده به سراسر جهان، از جمله ایران، می‌گریزند. آرنت دو سال بعد از ورودش به امریکا در سال 1943 مقاله‌ای با عنوان «ما پناهندگان» در نشریه‌ای گمنام منتشر کرد و در ابتدای آن نوشت: «اول از اینکه ما دوست نداریم «پناهنده» نامیده شویم، خودمان، خودمان را «تازه واردها» یا «مهاجران» می‌نامیم». به نوشته برنشتاین، «بنا به اظهار آرنت، حقیقت تلخ این است که ما خانه‌های‌مان، شغل‌های‌مان و زبان‌مان را از دست دادیم. بسیاری از بستگان  و دوستان‌مان را که در اردوگاه‌های کار اجباری کشته شدند، از دست دادیم. به ما «توصیه دوستانه» شد که از یاد ببریم و درباره وحشت‌های گذشته حرف نزنیم. هیچ کس نمی‌خواست درباره آن موضوعات چیزی بشنود. اما درباره این خوش‌بینی اظهار شده یک پای کار می‌لنگید. این نوع خوش‌بینی به راحتی می‌توانست به بدبینی صامت بدل شود و برخی از ما حتی شیر گاز را باز کردیم و خودخواسته مردیم».  آرنت هوشمندانه افول نظم مبتنی بر دولت-‌ ملت‌های مدرن و پیامدهای آن را پیش‌بینی می‌کرد. مساله نزدیک و مبتلابه او، پناهندگان اروپایی جنگ جهانی دوم در امریکا بودند، اما اینک وضعیت پناهندگی جهانی شده. شرایط تازه پدید آمده به ویژه پس از عالم گستری نظم سرمایه‌داری و تولید و بازتولید آن به شیوه‌ها و رنگ‌های ظاهرا متفاوت اما در بنیاد یکسان، فاصله طبقاتی و شکاف فقیر و غنی را افزایش داده. از یک‌سو دیگر نظم مبتنی بر دولت-ملت توانایی تامین رفاه حتی شهروندان «قانونی» در چارچوب‌های مشخص را ندارد، چه برسد به پناهندگان و از سوی دیگر هنوز بدیل قابل قبول و با ضمانت اجرایی برای آن متصور نیست. وضعیت زندگی اردوگاهی، به واقعیت مسلط و روزمره زندگی بسیاری بدل شده، شرایطی که آرنت پیش از بسیاری آن را توصیف کرده و خودش کوشیده از دل آن راهی به رهایی بیابد. 
حق حقوق داشتن
یکی از نشانه‌های این راه، تاکید بر «حق حقوق داشتن» است، اینکه انسان، فارغ از ملیت، قومیت، رنگ پوست، نژاد، تعلق به یک تاریخ و جغرافیا، جنسیت، دین و مذهب و… به صرف انسان بودن، حق و حقوقی دارد و نباید این «حق حقوق داشتن» را به تابعیت یک دولت یا تعلق به یک گروه اجتماعی خاص کرد. حق حقوق داشتن از دید آرنت، یعنی حق تعلق داشتن به اجتماعی که حقوق شهروندانش را ضمانت و صیانت می‌کند و افراد درآن می‌توانند عقایدشان را بیان و با دیگران در میان بگذارند. تاکید بر امکان و بلکه ضرورت تحقق حق در اجتماع، به خوبی هوشمندی و واقع‌بینی آرنت را در مقام متفکری سیاسی و اجتماعی نشان می‌دهد. او می‌داند که انسان حیوانی اجتماعی- سیاسی است و تنها در دل مناسبات درست و برابر (ایزونوم) اجتماعی و سیاسی است که به حقوق خود دست می‌باید. از این رو او به خوبی در تحلیل توتالیتاریسم نشان می‌دهد که سلطه مطلق رژیم توتالیتر در گام نخست باکشتن وجود قضایی انسان آغاز می‌شود و در مرحله دوم است که کشتن وجود اخلاقی او در دستور کار قرار می‌گیرد. مرحله دهشتناک پایانی در تغییر سرشت انسان، نابودی خودانگیختگی انسان‌هاست. امروز فلاکت اقتصادی و نظام‌های فاسد سیاسی در جهان، به شیوه‌ای متفاوت با نازی‌ها، این دگردیسی ماهوی بشر را در پیش گرفته‌اند. 
آرنت علیه آرنت
یکی از نکات جالب توجه و جذاب کتاب برنشتاین، مخالفت‌ها و انتقادهای او به آرنت است. او در جای جای کتاب نشان می‌دهد که اگرچه بسیاری از مسائل و پرسش‌هایی که آرنت مطرح کرده و به آنها پرداخته، امروز بسیار بحث‌برانگیز هستند، اما الزاما همه پاسخ‌های او به این پرسش‌ها جواب نهایی و راه‌حل درست نیستند. برای نمونه نقد آرنت به صهیونیسم، فاقد آن رادیکالیسم مورد نیاز امروز است و راه‌حل‌هایی که برای این موضع ارایه کرده، همان زمان هم جدی گرفته نشد. موضوع بحث برانگیزتر نحوه برخورد آرنت با مساله نژادپرستی و جداسازی در ایالات متحده است که در دهه 1950، با انتشار «تاملاتی درباره لیتل راک» در واکنش به تصمیم دوران‌ساز براون علیه هیات آموزش و پرورش توپیکا، به وقوع پیوست. آرنت مخالف ادغام اجباری مدارس دولتی بود و مدعی بود که تبعیض اجتماعی را نباید با روش سیاسی غیرقانونی کرد. این اظهارنظر آرنت به قول منتقدی ناشی از عجز او از فهم آرمان فداکاری در میان سیاهان جنوب بود و خودش هم پذیرفت که قضاوت ناروایی کرده. اما به تعبیر برنشتاین بحثی که او طرح کرد، تا به امروز ادامه دارد و می‌توان از خود او علیه خودش بهره گرفت. به نظر او، در نوشته‌های آرنت منابعی برای اندیشیدن درباره نژادپرستی و مقاومت در برابر آن وجود دارد.
 دیگر نوشتار بحث‌برانگیز و زنده آرنت، گزارش‌های جنجالی او از دادگاه آیشمن است که بعدا به صورت کتاب آیشمن در اورشلیم منتشر شد. آرنت در این کتاب هم نظرات بحث برانگیز ارایه می‌کند، از جمله اظهارنظرش درباره همکاری شوراهای یهودی با نازی‌ها و ادعاهایش درباره آیشمن به عنوان فردی فاقد تخیل و در نتیجه ناتوان از تفکر اخلاقی که هیچ‌وقت نفهمید چه می‌کند. برنشتاین نشان می‌دهد که این دیدگاه‌های آرنت، امروز به سادگی پذیرفتنی نیست، او تا حدودی فریب آیشمن (و شاید غرور و نگاه از بالای خودش) را خورد و نتوانست تشخیص دهد که جنایتکار نازی، فریبکارانه نقش یک مامور معذور و وظیفه شناس را بازی می‌کند. با این‌همه از دید برنشتاین اهمیت نظریه آرنت در تحلیل شخصیت فرد خاصی به اسم آیشمن نیست، بلکه در این است که به ما یادآوری می‌کند از شر اسطوره‌سازی نکنیم. نکته مهم و روز‌آمد دیدگاه آرنت این است که «برای ارتکاب اعمال شیطانی دهشتناک هیولابودن لازم نیست. این دعوی که مردم می‌توانند به دلایلی پیش پا افتاده مرتکب اعمال شرورانه شوند رویارویی با واقعیتی است که امروز در آن زندگی می‌کنیم.» به نوشته آرنت: «حقیقت تلخ ماجرا این است که بیشتر شرارت‌ها به دست افرادی صورت می‌گیرد که خیر بودن یا شر بودن هرگز به ذهن‌شان خطور نمی‌کند».
ارجاع به سیاست، احیای سیاست
به نظر نگارنده، اعاده حیثیت از سیاست و فراخواندن به آن به عنوان اصلی‌ترین (اگر نگوییم یگانه) راه نیل انسان به سعادت، مهم‌ترین نکته و قابل تامل‌ترین بهره کتاب کوتاه اما تامل‌برانگیز برنشتاین درباره آرنت است. در روزگاری که ناکارآمدی و فساد تصمیم‌گیرندگان سیاسی در سراسر جهان، موجب از دست رفتن اعتماد همگانی به سیاست و سیاست‌ورزی شده و از همه سو شاهد دعوت به فردگرایی و سیاست‌زدایی هستیم، هانا آرنت با بازخوانی بنیادهای اندیشه سیاسی در یونان، بار دیگر ما را به سیاست فرا می‌خواند و درکی مثبت و عمیق از آن ارایه می‌کند. به تعبیر دقیق کلود لوفور «او در پی ارجاع به سیاست است». آرنت با تمایز مشهور و مناقشه‌برانگیزش میان سه مفهوم «زحمت» (labor)، «کار» (work) و «عمل» (action)، عمل را در قلب سیاست به معنای عمیق آن قرار می‌دهد. 
زحمت، فعالیتی است که انسان برای معیشت و گذران زندگی روزمره انجام می‌دهد، کار ساختن جهان مصنوع است، در قالب آثار هنری یا صنعتی یا… جهانی برساخته انسان که می‌تواند ماندگار شود و تداوم یابد. اما عمل کنش بی‌واسطه و مستقیم بین انسان‌هاست، پراکسیسی که مبتنی بر «زادایی» (natality) است و بنابراین در انزوا (isolation) امکان‌پذیر نیست، بلکه مستلزم حضوری برابربنیاد (isonomy) در عرصه عمومی است. از دید آرنت، سیاست تنها صورتی از حکمرانی و تفوق و برتری یکی یا گروهی بر دیگران نیست، بلکه برای سیاست برابری سیاسی (political equality) ضروری است. آرنت برای توضیح این مفهوم به تجربه درخشان اما مستعجل دموکراسی آتنی در یونان باز می‌گردد و می‌نویسد در پولیس (شهر یا مدینه) یونانی «برابری… تضمین شده بود، ولی نه به این دلیل که تمام انسان برابر ‌زاده یا خلق شده‌اند، بلکه بر عکس، به این دلیل که انسان‌ها به‌طور طبیعی برابر نیستند… و نهادی ساخته دست بشر، یعنی پولیس لازم است که به موجب قوانین خود[نوموس] آنها را برابر سازد… برابری در پولیس یونان، یعنی آیزونومی آنها، خصوصیت پولیس بود نه خصوصیت انسان‌هایی که برابری‌شان را با فضیلت شهروندی یا فضیلت تولد به دست آورده بودند».
آرنت بر رابطه‌ای ناگسستنی میان آزادی و برابری در اندیشه سیاسی یونانی انگشت می‌گذارد و می‌نویسد: در پولیس یونانی «زندگی یک انسان آزاد به حضور دیگران نیاز داشت. از این رو خود آزادی به مکانی مثل آگورا، بازار یا پولیس یا فضای مناسب سیاسی نیاز داشت که مردم بتوانند در آن گرد هم آیند». به نوشته برنشتاین، «نزد آرنت علت وجودی سیاست آزادی است و میدان تجربه آن در عمل در قلمرو سیاسی است». او میان آزادی عمومی (public freedom) با رهاسازی (liberation) تمایز می‌گذارد، تفاوتی که تا حدودی به تفکیک مشهور آیزایا برلین میان آزادی مثبت و آزادی منفی شباهت دارد. برنشتاین مصداق رهاسازی را حمله دولت بوش در سال 2003 به عراق می‌خواند. از نظر او سقوط دولت صدام، به عنوان رهاسازی مردم از چنگال مستبد، شاید برای آزادی عمومی لازم است، اما کافی نیست. آزادی عمومی از دید آرنت ایستادگی در برابر تمام صورت‌های ظلم و سلطه مستبدانه است. 
نکته بسیار مهم فهم آرنت از سیاست، تقابل آن با تعریف رایج از این مفهوم نزد ماکیاولی و وبر است. در آن تعبیر شایع، قدرت به معنای حکومت یک فرد، گروه یا دولت بر دیگران است و فرماندهی و فرمانبرداری، در مرکز آن قرار دارد و قدرت مترادف با خشونت در نظر گرفته می‌شود. درک آرنت از قدرت در برابر این نگاه قرار می‌گیرد. از دید او در سیاست راستین (true politics) اقناع منطقی حاکم است و قدرت و خشونت، نه یکی که در تقابل با هم هستند. خشونت قدرت را نابود می‌کند، همچنان که قدرت می‌تواند بر خشونت غلبه کند. البته آرنت آگاه است که در دنیای «واقعی» خشونت و قدرت با هم ترکیب شده‌اند. اما به لحاظ سیاسی تمایز قائل شدن میان آنها اهمیت دارد. «او به دنبال دریافت جان کلام قدرت دادن و آزادی ملموس عمومی است». 
در بخش پایانی کتاب، برنشتاین با اشاره به تجربه انقلاب امریکا می‌کوشد نشان بدهد که درک آرنت سیاست انتزاعی و «صرفا نظری» نیست. از دید او انقلاب امریکا یکی از لحظاتی است که سیاست به معنای آرنتی آن محقق شد. او نشان می‌دهد که انقلاب از دید آرنت با شورش متفاوت است، اگر شورش در پی رهاسازی است، انقلاب به دنبال آزادی است و در نتیجه عنصر اساسی آن «تاسیس» سیاست یعنی تقویم یک قانون اساسی (constitution) است. به نوشته آرنت در این معنا، «قانون اساسی، عمل حکومت نیست بلکه عمل مردمی است که حکومت را تاسیس می‌کنند». در انقلاب امریکا در اواخر قرن هجدهم، این قانون اساسی، با تفکیک قوا و تعادل قدرت، کوشید قدرت را متعادل سازد. این قانون اساسی قدرت‌های انقلاب را در هم آمیخت. به نوشته برنشتاین «ترکیب دولت محدود شده، تفکیک قوا، تعادل قدرت میان ایالت‌ها و قدرت دادن به دولت فدرال دستاورد بی‌نظیر انقلاب امریکا بود.» انقلابی که نهادهای سیاسی با ثبات و بادوامی ایجاد کرد، به‌طوری که آزادی عمومی و سعادت همگانی، همان‌طور که از سوی بنیانگذاران انقلابی به خوبی پاس داشته شد، بتواند به شکوفایی خود ادامه دهد. 
مسوولیت شخصی و سیاسی
کتاب «اینک چرا آرنت بخوانیم؟» نوشته ریچارد جی. برنشتاین، با گفتاری درباره مسوولیت به پایان می‌رسد، مضمونی که به نوشته برنشتاین در تمام زندگی و کار آرنت جاری بود. البته شیرین کریمی، ترجمه دو مقاله خواندنی درباره آرنت به آن افزوده است که به دغدغه‌های امروزی ما به ویژه در روزگار کرونا ربط دارد: «هنر فاصله‌گذاری اجتماعی بر اساس آرای هانا آرنت» نوشته کیت برکت و «هانا آرنت فیلسوف امروز است» نوشته لیندزی استون بریج.  اما برنشتاین در فصل پایانی کتاب معتقد است، عمیق‌ترین مضمون مرتبط با مسوولیت‌پذیری نزد آرنت، ضرورت بر عهده گرفتن مسوولیت زندگی سیاسی‌مان است. تحمل بار قرن ما و نه انکار و فرار از آن، مهم‌ترین درسی است که از آرنت می‌آموزیم. آرنت در مقام یک انسان، همواره در طول زندگی خود مسوول و متعهد باقی ماند. نمی‌گوییم اشتباه نکرد. بسیاری از موضع‌گیری‌های او نخبه‌سالارانه، از بالا و اشتباه بود. او بسیار به توانایی‌های خود به عنوان متفکری اهل فلسفه باور داشت و دیگران را با این متر و معیار قضاوت می‌کرد. در جاهایی مثل بسیاری از دیگر نخبگان فکری آلمانی، همچون پروفسور کین در رمان درخشان کیفر آتش (الیاس کانتی) فریب همین دانایی و فرهیختگی خود را خورد، سوختن کشورش را دید و سال‌ها ناگزیر دور از وطن زندگی کرد. با این‌همه هیچ‌گاه از پای ننشست، تا لحظه پایان، به آغاز کردن و کوشیدن برای تبدیل آزادی به واقعیتی جهانی می‌اندیشید. «آغاز کردن، پیش از آنکه تبدیل به رویدادی تاریخی شود، بالاترین توانایی انسان است: به لحاظ سیاسی آغاز کردن همان آزادی انسان است.» (آرنت به نقل از اینک چرا آرنت بخوانیم؟) 


ریچارد یاکوب برنشتاین (متولد 1932) فیلسوف امریکایی و مدرس جدید تحقیقات اجتماعی و نویسنده آثار فلسفی در زمینه‌های پراگماتیسم امریکایی، نوپراگماتیسم، نظریه انتقادی، واسازی یا ساختارشکنی، فلسفه سیاسی و اجتماعی و هرمنوتیک است. رویارو کردن فیلسوفان و اندیشمندان از سنت‌های فکری متفاوت همچون هانا آرنت، یورگن هابرماس، ریچارد رورتی، هانس گئورگ گادامر، ژاک دریدا، اگنس هلر و چارلز تیلور و برقراری گفت‌وگوی انتقادی میان آنها، از ویژگی‌های آثار اوست.


در روزگاری که ناکارآمدی و فساد تصمیم‌گیرندگان سیاسی در سراسر جهان، موجب از دست رفتن اعتماد همگانی به سیاست و سیاست‌ورزی شده و از همه سو شاهد دعوت به فردگرایی و سیاست‌زدایی هستیم، هانا آرنت با بازخوانی بنیادهای اندیشه سیاسی در یونان، بار دیگر ما را به سیاست فرا می‌خواند و درکی مثبت و عمیق از آن ارایه می‌کند. به تعبیر دقیق کلود لوفور «او در پی ارجاع به سیاست  است.»

نکته بسیار مهم فهم آرنت از سیاست، تقابل آن با تعریف رایج از این مفهوم نزد ماکیاولی و وبر است. در آن تعبیر شایع، قدرت به معنای حکومت یک فرد، گروه یا دولت بر دیگران است و فرماندهی و فرمانبرداری، در مرکز آن قرار دارد و قدرت مترادف با خشونت در نظر گرفته می‌شود. درک آرنت از قدرت در برابر این نگاه قرار می‌گیرد. از دید او در سیاست راستین (true politics) اقناع منطقی حاکم است و قدرت و خشونت، نه یکی که در تقابل با هم هستند. 

منبع:روزنامه اعتماد 25 بهمن 1400 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 638
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 4
  • انتخاب سردبیر 426
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 10
  • تعلیم و تربیت 12
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 130430
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 1
  • سازمان 23
  • کتاب 10
  • گزارش 326
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • واحدهای سازمان معلمان 1
  • یادداشت 235

آخرین مطالب

Ghostbusters Winners, Scores and you will Better Gambling Betvictor welcome

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

GLITZ Certified Shop Luxury Style & casino Dunder bonus codes

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

Gladiator Jackpot Demo Play Slot Online nextgen gaming games list

آذر ۱۵, ۱۴۰۴

Beasts 20 free spins no deposit required silver

آذر ۱۵, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.