مطالب

حمایت سخنگوی سازمان معلمان ایران از بیانیه کانون صنفی معلمان

بیایید روز معلم را نه به یک روز “نمادین” بلکه  به نقطه آغازی برای “همصدایی و اقدام جمعی” تبدیل کنیم

صندوق ذخیره باید تحت مدیریت و نظارت اعضا باشد/نظارت حراستی و امنیتی و اطلاعاتی مغایر با اساسنامه است

راند دوم در رم

راند اول دیپلماسی

  • ورود به سایت
  • عضویت
شنبه خرداد ۲۴, ۱۴۰۴
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • اخبار استانها
  • سازمان
    • واحدهای ده گانه
      • واحد مالی پشتیبانی
      • واحد آموزش
      • واحد اجتماعی
      • واحد پژوهش ونوآوری
      • واحد توسعه و تشکیلات
      • واحد جوانان و دانشجویی
      • واحد حقوقی
      • واحد رسانه وارتباطات
      • واحد طرح وبرنامه
      • واحد سیاسی
    • اساسنامه و مرام‌نامه
    • جلسات شورای مرکزی
    • اطلاعیه‌های سازمان
    • بیانیه‌ها
    • معرفی اعضای ارکان سازمان
    • فرم عضویت در سازمان
  • گفتگو
  • گزارش
  • یادداشت
  • دیدگاه
  • تشکل ها
  • گالری
    • گالری تصاویر
    • گالری فیلم
  • انتخاب سردبیر
  • باشگاه معلمان
  • پیشخوان روزنامه ها
دیدگاه

آسیب‌شناسی وضع موجود / قسمت هشتم

آذر ۱۰, ۱۴۰۰ 420 0نظر
image_pdfimage_print

علی شکوهی

برخی چنین تصور می‌کنند که عملکرد حاکمیت در تضعیف جمهوریت به معنای تقویت بعد اسلامیت نظام است در حالی که چنین نیست. در واقع مفهوم مردم‌سالاری از متن دین استخراج می‌شود و نفی محتوای جمهوریت یعنی دموکراسی و مردم‌سالاری در واقع تنها به زیان جمهوریت تمام نشده، بلکه اسلامیت نظام را هم مخدوش می‌کند، بنابراین بنده معتقد نیستم که جمهوریت به نفع اسلامیت کنار گذاشته می‌شود، بلکه این بی‌محتوا شدن جمهوری اسلامی است که هم به زیان جمهوریت است و هم به زیان اسلامیت. نمونه بارز این امر را در نوع تبلیغی که اکنون برای نظریه ولایت فقیه می‌شود، شاهدیم.
پنجم- ولایت فقیه سازگار با مردم‌سالاری
من همیشه به نظریه ولایت فقیه معتقد بوده‌ام، اما قبل از آن به فلسفه حکومت در اسلام توجه داشته‌ام چون معتقدم اگر مبانی و اندیشه فلسفی مشخصی در حوزه سیاست مورد توجه نباشد، فهم از حکومت اسلامی و چارچوب آن از جمله فهم از نظریه ولایت فقیه هم دچار مشکل می‌شود. فلسفه حکومت در اسلام را هم بیش از همه در خطبه 216 نهج‌البلاغه یافته‌ام و بنابراین معتقدم هر فهمی از ولایت فقیه که با نظر امام علی(ع) در این خطبه تناسب نداشته باشد، باید کنار گذاشت. مطابق این خطبه، هیچ حق یک‌طرفه نداریم، بلکه حق برای هر کسی وضع بشود، حتما حق متقابلی هم برای دیگران وضع خواهد شد. بنابراین حاکمان در مقابل مردم حق دارند اما مردم هم به صورت متقابل از حقوقی برخوردارند و جامعه فقط هنگامی رنگ صلاح را به خود خواهد دید که این حق دوطرفه رعایت شود و یک طرف نخواهد حق دیگران را ادا نکند. به  گفته امام علی (ع) تنها خداست که دارای حق یک‌طرفه است و می‌تواند از بندگانش اطاعت بخواهد که او هم با بخشش و لطفش این اطاعت را جبران می‌کند، اما در میان بندگان از جمله در حوزه حکومت، هیچ‌کس نیست که حق یک‌طرفه داشته باشد. در این خطبه امام علی(ع) از مردم انجام اموری را انتظار دارد و حاکمان را هم مامور به ادای حقوق متقابل دانسته و از جمله نقد قدرت و نصیحت‌ کردن مسوولان حتی امام معصوم را ضروری می‌داند.  سال‌ها قبل در مقاله‌ای (ضرورت فهم فرارونده از نظریه ولایت فقیه) دیدگاه خودم را درباره ولایت فقیه نگاشتم و در این نوشته برخی نکات آن را برجسته می‌کنم تا بگویم نظریه ولایت فقیه می‌تواند با قرائتی دموکراتیک خوانش شود و در تعارض با حاکمیت ملی قرار نگیرد ولی متاسفانه آنچه به عنوان نظریه ولایت فقیه در سال‌های اخیر در سراسر کشور آموزش داده می‌شود؛ کاملا در تعارض با اصل جمهوریت نظام قرار دارد. متاسفانه باید تاکید کنم نظریه موجود نه به امام خمینی(ره) تعلق دارد و نه به آیت‌الله خامنه‌ای، بلکه متعلق به همان فقیه ضدجمهوریت در حوزه علمیه است که در چند دهه گذشته جایگزین نظریه مقبول قبلی شده است.  به گمان من اعتقاد به ولایت فقیه، سه مفهوم محوری را شامل می‌شود:
الف-  جوامع بشری از جمله جامعه مسلمانان، نیازمند حکومت است.
ب-  اسلام، دین سیاست و حکومت است و حوزه اجتماعیات از دایره احکام و عقاید دینی خارج نیست.
ج-  زعامت و سرپرستی امور مسلمین را با بودن فقیه صالح جامع‌الشرایط نباید به غیرفقیه سپرد.

مفاهیمی مانند مدت‌دار بودن یا مادام‌العمر دانستن دوره حکومت ولی فقیه، میزان اقتدار شخص فقیه، انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم فقیه حاکم، چگونگی نظارت بر عملکرد ولی فقیه، منصوب یا منتخب دانستن فقیه، مجاز دانستن یا ندانستن نقد رهبری در نظام ولایت فقیه و مواردی اینچنینی، از لوازم ضروری و ذاتیات نظریه ولایت فقیه نیست و اختلاف در این حیطه، هیچ‎کس را مادامی که به آن سه اصل بنیادی معتقد است، از دایره طرفداران این نظریه خارج نمی‌کند.  مفهوم ولایت فقیه به امر تشکیل حکومت بازمی‌گردد و از مباحثی چون افتاء، قضا و امور حسبیه که عموم فقهای شیعه به آن معتقدند، فراتر می‌رود و تشکیل حکومت و کسب قدرت را نیز در برمی‌گیرد.
مشروعیت به مفهوم نفوذ رای حکومت و حاکمان، مطابق نظریه ولایت فقیه، دارای دو اصل است: اول، صلاحیت شخص فقیه (مشروعیت دینی) و دوم، خواست و رای ملت (مشروعیت مردمی) و بنابراین، «مشروعیت» محل تلاقی «حقانیت» و «مقبولیت» است. این سخن بدین معناست که هر فقیهی به صرف داشتن صلاحیت‎‎های دینی، دارای نفوذ رای حکومتی نیست، مگر آنکه مردم – به‎ واسطه یا بی‌واسطه – او را برای این مسوولیت برگزیده باشند.
این‎گونه نیست که خبرگان پس از انتخاب رهبری، مسوولیتی نداشته باشند، بلکه مکانیسم نظارت خبرگان بر رهبری، برای همیشه پا‎برجاست و عنصر اطمینان‌بخش به مردم در زمینه بقای صلاحیت‎‎های ولی فقیه محسوب می‌شود و البته کشف خبرگان در زمینه از دست رفتن صلاحیت‎‎های ولی فقیه به همان میزانی حجت است که کشف‌شان در داشتن صلاحیت‎‎های وی.
نظارت بر عملکرد و صلاحیت‎‎های فقیه حاکم، از لوازم و ضروریات نظریه ولایت فقیه است. این سخن به این معناست که اطمینان از تداوم صلاحیت‎‎ها برای نفوذ رای حاکم، ضروری است و این امر با یک روند دایمی نظارتی، دست یافتنی است. در واقع نه تنها نظارت بر عملکرد فقیه و صلاحیت‎‎های وی، به تضعیف اطاعت‌پذیری مردم نمی‌انجامد، بلکه باعث اطمینان مردم به بقای این شرایط در فقیه حاکم می‌شود. نظارت هم جز از طریق نظارت بر عملکرد‎ها و نتایج تصمیمات و تطبیق مواضع و عمل رهبری با شرع و قانون اساسی و جهت‎گیری ‎ها و مواضع عام و فراگیر نظام اسلامی، شدنی نیست و بدون دخالت در این حوزه‌ها نمی‌توان بر بقای صلاحیت رهبری حکم کرد.  خبرگان به ‎عنوان نهادی که رهبری را برمی‌گزیند و بر صلاحیت‎‎های وی نظارت می‌کند و در صورت نیاز، او را معزول می‌کند، باید از حوزه رهبری، مستقل و از نفوذ وی مصون باشد و شائبه دخالت و تاثیرگذاری رهبری در تصمیمات آن به حداقل برسد. این نهاد در قانون اساسی، مستقل‌ترین نهاد جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است، زیرا بزرگ‎ترین و مهم‎ترین تصمیم کشور را به نمایندگی از مردم اخذ می‌کند. طبعا همه افراد برای گسترش اقتدار خود، تمایل دارند که از دایره نظارت نهاد‎ها و افراد دیگر، خارج بمانند و این امر درباره نهاد رهبری هم قابل تصور است، هرچند انگیزه این تمایل، خدمت به اسلام و مسلمین باشد، اما باید در نظر گرفت که استقلال مجلس خبرگان نباید به هیچ دلیلی مخدوش شود، زیرا این مجلس، ضامن تداوم صلاحیت‎‎های رهبری در شخص ولی فقیه است و کمترین شائبه در اصل اعمال نظارت از سوی خبرگان، بقای صلاحیت‎‎های ولی فقیه را نیز زیر سوال می‌برد. ادامه دارد

منبع:روزنامه اعتماد 10 آذر 1400 خورشیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی

ارسال دیدگاه Cancel reply

You must be logged in to post a comment.

دسته بندیهای مطالب
  • اخبار 637
  • اخبار استانها 19
  • اساسنامه - مرامنامه 4
  • اطلاعیه‌های سازمان 3
  • انتخاب سردبیر 423
  • اندیشه 152
  • بیانیه‌ها 33
  • پیشخوان روزنامه ها 1
  • تجربه معلمی 25
  • تشکل ها 9
  • تعلیم و تربیت 11
  • جلسات شورای مرکزی 2
  • دسته‌بندی نشده 100
  • دیدگاه 1003
  • سازمان 22
  • کتاب 10
  • گزارش 325
  • گفتگو 316
  • معرفی اعضای ارکان سازمان 9
  • واحد آموزش 1
  • واحد اجتماعی 1
  • واحد توسعه و تشکیلات 2
  • واحد رسانه وارتباطات 2
  • واحد سیاسی 1
  • یادداشت 234

آخرین مطالب

Deretan Dewa dan Entitas yang Dikaitkan Pada Bencana Alam

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Medusa Perempuan dengan Rambut Ular

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Asal Usul Dewa Ares

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴

Batara Guru Raja Tiga Dunia

خرداد ۲۴, ۱۴۰۴


سازمان معلمان ایران سازمان معلمان ایران

دسته بندیها

اخبار
اخبار استانها
سازمان
گفتگو
گزارش
یادداشت
دیدگاه
تشکل ها
انتخاب سردبیر
باشگاه معلمان
پیشخوان روزنامه ها

دسترسی ها

وزارت آموزش و پرورش
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس شورای اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی دولت
انجمن اسلامی معلمان ایران
کانون صنفی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی

شبکه های اجتماعی

© Copyright 2025. All rights reserved.