
جواد ماهر
مديرِ يكي از ساختمانهاي مجتمع مسكونيمان توي خيابان جلويم را گرفت. جلويم را گرفت و گفت: «اين چه هيات امناي ضعيفي است كه انتخاب كردهايد»؟ گفتم: «داراييمان همين است. شب جلسه از 18 مدير، 11 نفر آمدند و ما به همين 5 نفر رسيديم». گفت: «نميخواستم بگويم ولي بايد لابي كنيم». دقيقا نفهميدم منظورش چيست؛ ولي وقتي نيم ساعتي با هم بحث و گفتوگو كرديم فهميديم كه بايد مراقب عملكرد هيات امنا باشيم تا خطا نكنند. هيات امنايمان اول كاري شارژ واحدها را دو برابر كرده و صداي اعتراض خيليها را درآورده. يادم ميآيد در هيات امناي دو دوره قبل نقدهايي داشتم و با آنها مطرح ميكردم اما آنها گوش نميكردند و مرا به سنگاندازي متهم ميكردند. آن روزها اگر چند نفر بوديم كار بهتر پيش ميرفت. من و همسايه مجتمعمان قرار گذاشتيم يكي، دو نفر ديگر هم به جمع خودمان اضافه كنيم تا بتوانيم با قدرت، هيات امنا را مورد نقد و نظارت قرار دهيم. هم او و هم من علاقه و وقت كافي براي عضويت در هيات امنا نداريم؛ اما مايليم ديدگاهمان مورد توجه قرار گيرد. همسايه مجتمعمان دوباره گفت: «با اينكه دلم نميخواهد بگويم اما چارهاي از لابي نداريم». حالا ما دو نفر يك گروه فشار كوچكيم كه ميتوانيم براي لابيگري و اعمال نفوذ بر هيات امنا تلاش كنيم. خوب كاري است؛ بيوقت زياد گذاشتن و بي آنكه در قدرت باشيم اهدافمان را به پيش ميبريم.
با نگاهي به تعريف «لابيگري» در «ويكيپديا»
منبع: روزنامه اعتماد 2 شهریور 99