
«اعتماد» از نحوه ورود احزاب شاخص اصلاحطلب به انتخابات 1400 گزارش ميدهد
از «احتمالا نميآييم» تا «با كانديداي اختصاصي ميآييم» تفاوت كمي نيست و اگر نگوييم فاصله اين دو گزاره، فاصله زمين است تا آسمان، بايد اعتراف كنيم كه اين دو را به هيچ عنوان نميتوان به عنوان دو گزاره توصيفي از نحوه ورود يك جريان سياسي به يك انتخابات تلقي كرد. حالا اما تنها چندماه پس از آنكه «احتمالا نميآييم» و به تعبير دقيقتر «اگر بنابه تكرار تجربه انتخابات مجلس يازدهم باشد» و «اگر شوراي نگهبان در انتخابات 1400 نيز همچون آنچه اسفندماه 98 شاهد بوديم، عملا تمامي چهرههاي شاخص اصلاحطلب را ردصلاحيت كند»، عملاً «نميتوانيم بياييم» و «ورودمان به انتخابات خواهناخواه منتفي است»، اهم مواضعي بود كه از طيفها و احزاب مختلف اصلاحطلب به عنوان رويكرد اين جريان سياسي به انتخابات رياستجمهوري سيزدهم شنيده ميشد، حالا بهويژه طي هفتهاي كه گذشت، هر روز خبري از اينكه «ميآييم» و «با كانديداي اختصاصي هم ميآييم»، به نداي پرتكراري تبديل شده كه از تريبون اين حزب و آن تشكل اصلاحطلب رسانهاي ميشود.
كارگزاران سازندگي البته بهنحوي از همان ابتداي مسير چندين و چندماهه انتخابات 1400، از «آمدن به عرصه» ميگفت و كمتر كارگزاراني بود كه دستكم صاف و پوستكنده بگويد «بعيد است وارد انتخابات شويم.» هرچه باشد، اين تشكل سياسي به عنوان حزبي اصلاحطلب اما برآمده از دولت ميانهروي آيتالله هاشميرفسنجاني، همواره به عنوان بال راست جناح چپ شناخته شده و بهخصوص در مباحث اقتصادي ديدگاههاي مبتني بر بازار آزاد و اقتصاد باز و ليبراليسم اقتصادي را دنبال ميكند و شايد بههمين دليل بيش از ديگر احزاب منتسب به جناح چپ، عملگرا و پراگماتيك وارد ميدان سياست ايراني شده و ميشود. مشي و مرامي كه اتفاقا همين امروز و درحالي كه ديگر شبيه به چندماه قبل، عمده اظهارنظرهاي اصلاحطلبان در نفي احتمالي حضور در صحنه انتخابات نيست، باز كمي محافظهكارتر از ديگر اصلاحطلبان، حتي بعضا از احتمال ائتلاف و تكرار راهبرد انتخاباتي 92 (حمايت از گزينه ميانهرو از ميان كانديداهاي جناح راست) سخن ميگويد. هرچند تجربه ناكامي اصلاحطلبان بهويژه پس از انتخابات و مشخصا بعد از تشكيل دولت دوم روحاني، چنان براي اين جريان سياسي سنگين تمام شده كه اين گرايش به احتمال تكرار راهبرد ائتلاف، حتي در جمع كارگزارانيها هم جز اقليتي خاص، چندان طرفدار ندارد. در اين ميان اما درحالي كه چنانچه اشاره شد، مدتي است اغلب احزاب شاخص اصلاحطلب، از تلاش براي معرفي كانديداي حزبي ميگويند، با رويكردي گشادهتر نفس ورود به عرصه انتخابات را اولويت ميدانند و چنانكه در فهرست 19 نفر ابتداي هفته جاري اين تشكل سياسي ديديم، به هيچ عنوان اصرار ندارند كه حتما و صرفا از يكي از خوديها در حزب كارگزاران حمايت كنند.
آنسوي ميدان اما اوضاع به آن ميزان كه انتظار ميرود متفاوت است. اتحاد ملت كه بهبال چپ جناح چپ شهره بوده و هست و ازقضا پس از اعتراضات بنزيني آبانماه 98 و بالا گرفتن نارضايتي عمومي درپي انهدام هواپيماي اوكرايني و البته متعاقبا شيوع گسترده كرونا كه بار تحريمها را بر دوش ايرانيان سنگينتر كرد، بيش از گذشته به چپ گردش كرد و در چند بيانيه و اظهارنظر خود از مواضع سوسياليستي در ديدگاههاي اقتصادي موردتاييدش در شرايط كنوني پرده برداشته، حالا نهتنها ميخواهد با گزينه حزبي وارد ميدان شود، بلكه ظاهرا با اين راهبرد به انتخابات مينگرد كه معرفي كانديدا را نه لزوما با نگاهي فايدهگرا و براي دستيابي به نتيجه ملموس روي زمين، بلكه براي اعلامموضع و نمايش خواست و نگاه خود به جامعه و پايگاه رايي بهكار گيرد كه اين سالها بيش از هر زمان از اصلاحطلبان نوميد شده است. احتمالا به همين دليل است كه آنها بهسراغ سيدمحمدرضا خاتمي رفته و اگر قرار باشد كانديدايي در انتخابات داشته باشند، ترجيحا يك اصلاحطلب تمامعيار از جنس خاتمي است.
اصلاحطلبان البته در همين يكي، دو حزب محدود نيستند و بعيد نيست سياهه احزاب اصلاحطلب تا چند دهه عنوان را شامل شود. با اين همه اما اگر بخواهيم از احزاب شاخص و اثرگذار اين جريان سياسي بگوييم احتمالا به جز اتحاد و مشاركت، احتمالا بايد از چند حزب چون «مردمسالاري»، «اراده ملت» و «نداي ايرانيان» بگوييم. در ميان اين احزاب البته هنوز موضعي روشن از اينكه «مردمسالاري» چه برنامهاي براي انتخابات دارد، در دست نيست و بهتازگي احمد حكيميپور، دبيركل حزب «اراده ملت» نيز با اشاره ضمني به ظرفيت و جايگاه اين تشكل سياسي، گفت كه برنامههايشان محدود به انتخابات شوراي شهر است و راهبردشان در انتخابات رياستجمهوري همان است كه مجموعه اصلاحطلبان ميخواهند. همزمان حزب نسبتا مهم و البته بسيار جوان «نداي ايرانيان» نيز از اينكه چطور وارد انتخابات ميشود گفته و نخستين روز آذرماه امسال يك عضو شوراي مركزي اين تشكل سياسي از حمايت «ندا» از صادق خرازي، دبيركلشان خبر داده است. مشي و مرامي شبيه به آنچه اين روزها برخلاف دو، سه چندماه پيش، بسيار از اردوگاه اصلاحطلبان ميشنويم.
بهجز اين چند تشكل اصلاحطلب اما شايد مهمترين حزبي كه بهتازگي از نحوه ورودش به انتخابات خبر داده، «اعتمادملي» است. حزبي به دبيركلي «مهدي كروبي» كه 10 سال گذشته را در حصر گذرانده و البته قائممقامي الياس حضرتي و عضويت چهرههايي چون محمدعلي افشاني، اسماعيل گراميمقدم، صادق جوادي حصار و چندين و چند چهره سياسي شاخص و جالب آنكه آنها نيز بهتازگي از معرفي كانديداي اختصاصي براي انتخابات 1400 گفتهاند و جالبتر اينكه سخنگوي اين تشكل سياسي از 6 گزينه «اعتمادملي» به «اعتماد» خبر داده است.
بهجز اين احزاب اصلاحطلب اما حزبي با نام «اعتدال و توسعه» نيز اغلب در مناسبات انتخابات اصلاحطلبان در سالهاي گذشته موثر بوده؛ حزبي به دبيركلي محمدباقر نوبخت و عضويت محمود واعظي در شوراي مركزي و البته نزديكي غيرقابل انكار به حسن روحاني، رييسجمهوري؛ حزبي كه اگر راهبرد اصلاحات در 2 انتخابات رياستجمهوري اخير، «ائتلاف» بوده شايد بيش از هر تشكيلاتي در اين خصوص موثر بوده و البته احتمالا بيش از هر گروه و دسته سياسي، از اين راهبرد سود برده است.
اسماعيل گراميمقدم در گفتوگو با «اعتماد» از احتمال معرفي كانديداي حزبي ميگويد
6 گزينه «اعتماد ملي» براي كانديداتوري 1400
آقاي گراميمقدم در حال حاضر برخي احزاب اصلاحطلب در حال تعيين مصداق براي كانديداي انتخابات 1400 هستند. از حزب اعتماد ملي هم خبرهايي ميرسد كه برخي براي انتخابات رياستجمهوري آينده اعلام حضور كردهاند؛ شما در حزب به اين موارد رسيدگي كردهايد؟
اين را بايد بگويم كه حزب اعتماد ملي در انتخابات نامزد خواهد داشت و احتمالا نامزد حزبي هم معرفي ميكند. در اين راستا در 2 نهاد حزبي – يكي كميته تعامل و ديگري دفتر سياسي – بر حسب وظايف هركدام از اين دو، بحثها در حال طرح و بررسي است. در كميته تعامل بحث تعامل با احزاب مختلف، جمعيتها و ائتلاف مطرح است و كنار آن بحث نحوه تعامل با نامزد احتمالي براي انتخابات نيز دنبال ميشود. بهعلاوه كميته تعامل تدوين منشور انتخاباتي حزب را نيز در دستوركار خود دارد. در دفتر سياسي هم به همين شكل در مورد تدوين يك ميثاقنامه كار ميشود. التبه در دفتر سياسي بر اساس وظيفهاي كه دارد، وارد تعيين مصاديق براي كانديداي حزبي در انتخابات 1400 شدهايم. چند نفري از اعضاي شوراي مركزي حزب اعتماد ملي براي نامزدي در انتخابات 1400 داوطلب شدهاند و اين درخواست آنان از سوي كميته تعامل و دفتر سياسي در حال بررسي است. حزب اعتماد ملي همچنين معيارهايي را درباره نامزدهاي انتخابات رييسجمهوري مطرح كرده كه پيش از اين نيز درباره آن بحث شده و بر اساس آن داوطلبان را ارزيابي خواهيم كرد.
روند انتخاب گزينه نهايي حزب اعتماد ملي به چه شكل خواهد بود؟ آيا شما در اين باره به اجماع بين اصلاحطلبان هم فكر ميكنيد و اينكه آيا تلاش ميكنيد كه درنهايت يك كانديدا از جبهه اصلاحات براي انتخابات 1400 معرفي شود؟
هر تصميمي كه در دفتر سياسي حزب گرفته شود، به هر حال نتيجه آن به شوراي مركزي ميرود و نهايتا اين شوراي مركزي است كه درباره نامزد نهايي كه احتمالا حزبي خواهد بود، تصميم ميگيرد. البته با عنايت به اينكه در دفتر سياسي و حزب و كميته تعامل به بحث اجماع روي يك نامزد واحد هم توجهي ويژه ميشود. موضوع اجماعسازي در اصلاحطلبان از خطوط قرمزي است كه همواره مورد توجه ما بوده و اين مساله در حزب اعتماد ملي رعايت ميشود. حزب اعتماد ملي نهايتا به صورت جبههاي در انتخابات عمل ميكند. اگر چه از نامزد حزبي خودمان دفاع و حمايت ميكنيم اما در نهايت بر اين باوريم كه در جبهه اصلاحات بايد وحدتنظر درباره يك نامزد شكل گيرد و درنهايت يك نامزد به عنوان گزينه نهايي جبهه اصلاحات به عموم مردم معرفي شود. روند رسيدن به گزينه نهايي هم البته مكانيزمهايي دارد كه يكي از اين مكانيزمها استفاده از نظرسنجي است.
خبرهاي مختلفي از احزاب اصلاحطلب منتشر ميشود و اسامي گوناگون هم در اين باره به گوش ميرسد. ازجمله چندي پيش «كارگزاران سازندگي» فهرستي را از كانديداهاي احتمالي منتشر كرد. همين طور كه زمزمههايي درباره نامزدهاي احتمالي «اعتماد ملي» شنيده شد. ميتوانيد درباره مصاديقي كه تعريف كردهايد يا احيانا در حال بررسي هستيد، توضيح دهيد؟ آيا درباره نامزدهاي احتمالي با چهرههاي شاخص اصلاحطلب هم رايزني كردهايد؟
تاكنون بين 4 تا 6 نفر گزينه احتمالي مطرح و بررسي در مورد آنها در دستوركار حزب اعتماد ملي قرار دارد. اما فعلا نميتوانم اسامي اين افراد را اعلام كنم. منتها بايد بگويم كه بحث و بررسي درباره اين 6 نفر ادامه دارد و درنهايت اين كميته مركزي است كه درباره آن تصميم ميگيرد. به واقع هنوز به جمعبندي در حزب نرسيدهايم و وقتي شوراي مركزي تشكيل شود و نظر قطعي خود را اعلام كند، تصميم نهايي خواهد شد و آن هنگام حتما با چهرههاي شاخص اصلاحطلب و تأثيرگذار نيز وارد رايزني خواهيم شد.
اتحاد با ايده اصلاحطلبي بدون لكنت
نام حزب اتحاد ملت اين روزها با كانديداهايي براي انتخابات رياستجمهوري گره خورده كه عبورشان از سد شوراي نگهبان دور از ذهن به نظر ميرسد. از ابتداي امسال بحثهاي انتخاباتي داغتر و اسامي مختلفي به عنوان كانديداهاي احتمالي حزب اتحاد ملت براي انتخابات سال ۱۴۰۰ مطرح شد. محمدرضا خاتمي، محسن صفاييفراهاني و مصطفي معين ازجمله كساني بودند كه اولينبار عبدالله ناصري، عضو شوراي مشورتي خاتمي صراحتا از آنان به عنوان گزينههاي اصلاحطلبان – مشخصا اصلاحطلبان نزديك به شوراي مشورتي و حزب اتحاد- نام برد. هيچكدام از اين سه اما در ادامه اظهارنظر صريحي در رد يا تاييد اين موضوع نداشتند. پس از مدتي مشخص شد كه محسن صفاييفراهاني در رايزنيهاي انجام شده، ابراز مخالفت كرده و تمايلي به حضور در كارزاري سياسي ندارد. مصطفي معين هم ازجمله چهرههاي اصلاحطلبي بود كه اگرچه نامش مطرح شد اما به نظر ميرسيد گزينه جدي اين طيف از اصلاحطلبان نباشد و در واقع بيش از هر چيز يك گزينه بالقوه محسوب ميشد. علاوه بر اين اسامي اما «اعتماد» در گزارشي كه ۱۵ مهرماه منتشر شد، اطلاع يافت گزينههاي ديگري چون محمدرضا ظفرقندي نيز مطرح هستند. ظفرقندي جراح و رييس سازمان نظام پزشكي همچنين عضو انجمن اسلامي پزشكان و از اصلاحطلبان حامي خاتمي و ميرحسين موسوي بوده است؛ سياستمدار پزشكي كه بهواسطه اوضاع و احوال و شرايط امروز ميتوانست توجهاتي را به خود جلب كند اما بهباور بسياري از ناظران گزينهاي مناسب براي اين مهمترين كارزار انتخاباتي كشور نبود. علاوه بر او محمد صدر نيز هرچند نه بهصورت جدي و با اجماع حداكثري اما از گزينههايي مطرح شده ميان طيفي از اصلاحطلبان عضو حزب اتحاد ملت بود. برگ برنده اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام كه از مشاوران سيدمحمد خاتمي و مديران ارشد وزارت امور خارجه در دوران اصلاحات بوده، تسلطش بر امور ديپلماتيك بود؛ موضوعي كه باعث شد او در ميان گزينهها قرار گيرد اما او نيز هرگز به صورت گزينه جدي مطرح نشد. همچنين شنيدهها حاكي از آن بود كه در ميان گزينهها عباس آخوندي و اسحاق جهانگيري نيز ديده ميشوند.
پس از مدتي تاييد و تكذيبهاي تلويحي مشخص كرد كه گزينه جدي و مورد اجماع حزب اتحاد تنها محمدرضا خاتمي، نايبرييس مجلس ششم و برادر كوچك سيدمحمد خاتمي است. اتحاد با خاتمي وارد رايزني جدي شد اما گفته ميشود كه او هنوز نپذيرفته است. شنيدهها نشان ميدهد كه او تمايل چنداني براي بازگشت به صحنه و عرصه سياستورزي ندارد. هرچند گويا رايزنيها همچنان ادامه دارد و البته نتيجه آن هنوز مشخص نيست.
حزب اتحاد ملت ايران نيز همچون باقي احزاب اصلاحطلب در ميانه چند راهيهاي انتخاباتي قرار گرفته است. كانديداي تماما اصلاحطلب و نزديك به اين طيف يا گزينهاي صرفا اصلاحطلب اما نه اتحادي و مشاركتي، حضور و مشاركت فعال در انتخابات يا نظارهگر بودن انتخاباتي كه اصولگرايان با يكديگر رقابت خواهند كرد؛ راههايي است كه اتحاد بالاخره بايد تكليف خود را با آنها مشخص كرده و در يكي از اين مسيرها قدم بگذارد. با اين اوصاف اظهارنظر اعضاي اين حزب نشان ميدهد كه اتحاد ملت ايران برخلاف باقي احزاب اصلاحطلب تمايل دارد كه قطعا با گزينهاي تماما اصلاحطلب در انتخابات شركت كند. آنها معتقدند حتي اگر گزينه مد نظرشان از سد شوراي نگهبان نگذرد يا اگر راي نياورد دست كم در خلال اين چند ماه رقابت به بيان بدون لكنت اصلاحطلبي مد نظرشان خواهند پرداخت، موضوعي كه شايد بتواند بخشي از بدنه اجتماعي از دست رفته آنها را بازگرداند و احيا كند.
اعتدال و توسعه؛ نوبخت- واعظي يا لاريجاني؟
حزب اعتدال و توسعه حزب چندان قدرتمندي نيست اما باتوجه به حضور اعضای ارشدش در مناصب مهم دولتی اين چند سال بسيار اثرگذار بوده است. اما حال که دولت ماههای پایانی کار خود را پشت سر ميگذارد آنها به تکاپو افتادهاند تا مگر اين روند 7، 8 ساله اخيررا ادامه دهند. اعضای ارشد این حزب مانند محمدباقر نوبخت دبیرکل و محمود واعظی، عضو شورای مرکزی از چهرههای کلیدی دولت روحانی محسوب میشوند. به خصوص كه قرابت شخص رييسجمهوري نيز با تشكيلات غيرقابلانكارست. فارغ از اين اما با توجه به اينكه نوبخت و واعظی دو سمت مهم ریاست سازمان برنامه و بودجه و ریاست دفتر ريیسجمهوری را برعهده دارند عملا بر امور دولت مسلطند و اين نفوذشان البته با واکنشهای منفی هم روبهرو بوده و برخی اصلاحطلبان حامی روحانی به خاطر اختیارات گسترده این دو به رييسجمهوري انتقاد کردهاند. انتقادهايي كه چندان هم بیراه نبوده؛ چراکه به واسطه حضور نوبخت و واعظی بسياري از نیروهای اعتدال و توسعه وارد دولت شده و به خصوص در استانهای مختلف کشور سمتهاي حساسي را در اختيار بگيرند و به اين پشتوانه، نفوذ و سيطره «اعتدال و توسعه» را گسترش دادهاند.. اگرچه هنوز بسيار زود است درباره نهایی شدن نام نامزد احتمالی احزاب سخن بگوييم اما باتوجه به تجارب دو انتخابات پيشين رياستجمهوري بعید نیست اعتدال و توسعه به دنبال تقویت ایده ائتلاف باشد. هر چند اين ايده، طرفدار چنداني ميان اصلاحطلبان ندارد. در میان این بحثهای سیاسی و مذاکرات حزبی اگرچه بارها از احتمال كانديداتوري واعظي شنيدهايم اما بیش از همه نام محمدباقر نوبخت شنیده میشود. بماند كه اخيرا برخي كانالهاي تلگرامي با اشاره به اينكه نوبخت كانديداي قطعي «اعتدال و توسعه» است از مخالفت حسن روحاني با اين تصميم نوشته و مدعي شدند كه روحاني بر حمايت از علي لاريجاني اصرار دارد. به هر تفسير اما نوبخت در گذشته نيز سعی کرده با یارگیری سیاسی در سطح کشور، «اعتدال و توسعه» را تقويت كند. او هم سابقه حضور در مجلس را دارد و هم در دولت نقشي اساسي ایفا کرده است. به علاوه نام او در فهرست نامزدهای احتمالی کارگزاران سازندگی نيز دیده شد و در نتيجه گمانهزنی درباره او افزایش یافت. با این حال خود و یا نزدیکانش هنوز در اين باره رسما موضعي نگرفته و اين يعني بايد منتظر باشيم كه مگر در روزهای آینده رایزنیهای دست راستيترين حزب جبهه اصلاحات نمايي روشنتر از صفحه شطرنج انتخابات پيشرويمان قرار دهد.
كارگزاران و دوگانه اصلاحات – اعتدال
حزب كارگزاران سازندگي از اولين احزاب نزديك به اصلاحطلبان بود كه خيلي سريع تكليف خود را با رقابت سياسي 1400 مشخص كرد و درحالي كه اغلب اصلاحطلبان درگير بحث چگونگي مواجهه با انتخابات 1400 بودند، كارگزارانيها اعلام كردند كه حتما در انتخابات سيزدهمين دوره رياستجمهوري حضور فعالي خواهند داشت. از ابتداي پاييز هم كارگزاران اعلام كردند كه وارد رايزني براي تعيين مصداق گزينه احتمالي شدهاند. كارگزاران براي پيشبرد اهداف انتخاباتي خود كارگروهي تشكيل دادند و بحثهاي انتخابات را به شكل تخصصي در اين كارگروه پيگيري كرده و تصميم گرفتند برنامههاي انتخاباتي خود را از طريق اين كارگروه تدوين كنند؛ برنامهاي كه البته تاكنون جزيياتي از آن منتشر نشده است.
اما آنگونه كه از اظهارات اعضاي ارشد كارگزاران برميآيد به نظر ميرسد كه اين حزب احتمالات مختلف را براي رقابت سياسي 1400 در نظر گرفته است. آنان ميگويند در تلاش هستند كه از اصلاحطلبان حمايت كنند و چهرهاي را از درون جبهه اصلاحات به عنوان نامزد نهايي معرفي كنند كه زمينه اجتماعي و پايگاه مردمي قابل قبولي داشته باشد و البته از سد نظارت استصوابي شوراي نگهبان نيز بگذرد. با اين حال اما محمد عطريانفر از اعضاي شوراي مركزي اين تشكل سياسي از احتمال تكرار راهبرد سال 92 اصلاحطلبان نيز سخن گفته است. اشارهاي به تصميم جريان اصلاحات براي حمايت از حسن روحاني به عنوان سياستمداري ميانهرو- نه اصلاحطلب- ولي با روحيات و به تعبير دقيقتر شعارهاي مصلحانه! پس جريان اصلاحات تصميم گرفت براي توفيق در انتخابات رياستجمهوري يازدهم از محمدرضا عارف كه عملا تنها اصلاحطلب تاييد صلاحيت شده آن انتخابات بود، عبور كند و تنها با يك كانديداي ميانهرو-كه حسن روحاني بود- به نبرد با رقباي اصولگرا برود. اصلاحطلبان هم آن انتخابات و هم انتخابات 4 سال بعد را با همين راهبرد بردند اما تجربه ناكامي پس از انتخابات به ويژه از 96 به اين سو، آنها را به اين نتيجه رساند كه ديگر از «ائتلاف با رقيب ميانهرو» حرفي نزنند. اينچنين است كه اشاره عطريانفر ميتواند نشاندهنده آن باشد كه دستكم طيفي از كارگزارانيها در حال حاضر صرفا منتظرند تا ببينند شوراي نگهبان با چه نگاهي به بررسي صلاحيت كانديداها ميپردازد تا آن هنگام، اگر لازم شد دوباره همان راهبرد سال 92 را تكرار كنند. با اين حال آنان ميگويند كه اين گزينه علي لاريجاني نيست. حال آنكه در مدت اخير بارها نام علي لاريجاني به عنوان چهرهاي اصولگرا اما ميانهرو مطرح شده كه ميتواند با حمايت اصلاحطلبان وارد رقابت با اصولگرايان تندروتر رقابت كند.
آنچه در مشي كارگزارانيها در آستانه انتخابات 1400 حائز اهميت است شايد بيش از هر نكته تلاشي است كه براي به دست گرفتن ابتكار عمل از خود نشان دادهاند و مدتها زودتر از ديگر اصلاحطلبان از راهبردهايشان در انتخابات گفتند. چنانكه ابتداي همين هفته، محسن هاشميرفسنجاني، رييس شوراي مركزي و كميته انتخابات كارگزاران سازندگي، فهرستي 19 نفره را به عنوان گزينههاي احتمالي مورد حمايت اين تشكل سياسي رسانهاي كرد و جالب اينكه در اين جمع خبري از غلامحسين كرباسچي و رضا ملكزاده نبود؛ حال آنكه پيشتر در فهرستهاي 5 نفره اين تشكل به جز اسحاق جهانگيري و محسن هاشمي و عبدالناصر همتي به اين دو اشاره ميشد.
فعاليتهاي كارگزاران اما تنها به معرفي كانديدا محدود نيست. پيش از اين حسين مرعشي، سخنگوي كارگزاران اعلام كرده بود كه آنها در تلاشند تا نهادي اجماعساز را به عنوان جايگزين شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان تشكيل دهند. فعاليتهاي جدي كارگزاران احتمالا با نزديكتر شدن به انتخابات 1400 بيشتر ميشود و اما از همين حالا دشوار نيست كه بگوييم آنها ميتوانند در تعيين نامزد نهايي اصلاحطلبان نقشآفرين باشند.
نداي جوانگرايي با ديپلمات كهنهكار
محور گفتوگو و بحث در جلسات شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان، انتخابات 1400 است. اعضاي شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان بهتازگي به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد مانند چند حزب اصلاحطلب ديگر، كانديداي حزبي خود را براي انتخابات 1400 معرفي كنند. «ندا» كه از جوانترين احزاب اصلاحطلب است همين چندسال پيش و بعد از روي كار آمدن دولت حسن روحاني با محوريت گروهي از جوانان اصلاحطلب تشكيل شد، در برنامهريزيهاي حزبي خود تلاش كرده جوانگرايي و نوگرايي را مدنظر قرار دهند. چنانكه در چند انتخابات گذشته از چهرههاي كمتر شناختهشده براي رقابتهاي سياسي حمايت كرد و اكنون نيز تأكيد دارد براي خروج از كشمكشهاي سياسي، بايد چهرههايي را وارد رقابت كنند كه كمتر در عرصه قدرت حضور داشتهاند يا حداقل چند سالي از مناصب رسمي فاصله گرفته باشند و به اصطلاح منسوخ شده نباشند. آنگونه كه عيسي چمبر عضو شوراي مركزي اين حزب اعلام كرده، «ندا» حالا گزينه مطلوب خود براي انتخابات 1400 را سيدمحمدصادق خرازي، دبيركل اين تشكل سياسي ميدانند. البته حزب ندا تا پيش از اين از معرفي نامزد احتمالي خود با اين صراحت خودداري ميكرد اما حالا كه احزاب مختلف سخن از نامزدهاي اختصاصي خود به ميان آوردهاند، «ندا» هم درباره گزينه مطلوب خود صريحتر شده است. البته نداي ايرانيان بر اين باور است كه بايد تا آخر رقابتها به حمايت از كانديداي مطلوب خود ادامه دهند و تلاش كنند كه حتي اگر قرار است اجماعي ميان اصلاحطلبان شكل گيرد، حول محور كانديداي آنان يعني صادق خرازي باشد. خرازي هم رييس هيات موسس حزب نداي ايرانيان بوده و هم حالا دبيركل اين حزب است. او سابقه ديپلماتيك دارد و از چهرههاي مطرح اصلاحطلب محسوب ميشود؛ بسياري نداي ايرانيان را با نام او ميشناسند. نداي ايرانيان همانند ديگر احزاب اصلاحطلب در روزهاي منتهي به انتخابات مجلس دهم حضور فعالي داشت. بهعلاوه نداي ايرانيان توانست در شوراي شهر تهران نيز كرسي به دست بياورد و اين به اعتبار اين حزب سياسي كمك بيشتري كرد. اما كمكم در دولت دوم روحاني فعاليتهاي اين حزب نيز كمرنگ شد. فعاليتهاي سياسي احزاب مختلف كشور ازجمله اصلاحطلبان در دولت دوازدهم به شكل چشمگيري كاهش پيدا كرد و در ماههاي منتهي به انتخابات مجلس يازدهم برخلاف انتخابات مجلس دهم، تقريبا يك رخوت سراسري بين احزاب مختلف برقرار بود.
دبيركل حزب مردمسالاري معتقد است كه تداوم حصر 10 ساله بيمعناست
كانديداتوري نظاميان مشروط به دست كشيدن از نظاميگري
دبيركل حزب مردمسالاري تاكيد دارد كه «نظاميها نبايد وارد عرصه انتخابات شوند.» مصطفي كواكبيان معتقد است معمولا مقامات نظامي دنيا انتخابي نيستند و انتصابي هستند. زماني كه مقامات نظامي در معرض انتخاب قرار بگيرند ديگر نظامي نيستند؛ حزبي تشكيل دادهاند و آمدهاند. او در گفتوگو با پايگاه خبري جماران، طرح بحث ورود يا عدم ورود نظاميها به انتخابات را از اساس نادرست ميداند و تاكيد كرد كه معلوم است نظاميان نبايد بيايند؛ چرا كه بهگفته او، آنها ازجمله مقامهاي انتصابي هستند و درنتيجه به هيچ عنوان معنا ندارد كه اين مقامها در معرض انتخاب قرار گيرند؛ مگر اينكه خودشان رويكرد انتخابي پيشه كنند. كواكبيان كه سلسله الزامات كنشگري سياسي را اينچنين تشريح كرده كه لازمه دموكراسي، انتخابات؛ لازمه انتخابات، رقابت و لازمه رقابت هم تحزب و كنشگري حزبي است، كانديداتوري عناصري با سابقه نظامي را در انتخابات، تنها به اين شرط بلامانع ميداند كه از كار نظامي دست كشيده و حزب تشكيل بدهند. دبيركل حزب مردمسالاري معتقد است كه كار نظاميها، اين (رياستجمهوري و كنشگري سياسي) نيست و آنها بايد امنيت جامعه را حفظ كنند. اين عضو هيات رييسه فراكسيون اميد مجلس دهم در بخش ديگري از اظهاراتش به موضوع حصر ميرحسين موسوي، مهدي كروبي و زهرا رهنورد نيز پرداخته و گفته است: «شايد تاكنون 7، 8 بار از مقام معظم رهبري درخصوص رفع حصر محصورين درخواست كردهام. 2 بار در تلويزيون و 2 بار در مجلس هشتم؛ يك بار در بحث بودجه بود كه شنيده بوديم آقاي كروبي اعتصاب غذا كرده و همان موقع از وزير وقت بهداشت، آقاي دكتر هاشمي و وزير اطلاعات خواهش كرديم كه به آنجا بروند و خيلي هم تأثيرگذار بود… 3، 4 بار هم در مجلس دهم اين موضوع را گفتم.» كواكبيان تاكيد كرد: «واقعا ميخواهم باز هم خواهش كنم؛ ديگر بس است؛ 10 سال شد! بهخصوص كه اينها بيماريهاي زمينهاي هم دارند و هم آقاي كروبي چند بار بيماري داشته و هم آقاي موسوي بيماري داشته است. اگر ممكن است اين كار زودتر انجام شود و شايد يك تاثير رواني در افكار عمومي براي دلگرمي بيشتر آحاد مردم و تقويت اعتماد عمومي حاصل شود.» كواكبيان با اشاره به عكس موهني كه اخيرا در صفحه نخست روزنامه تهرانتايمز، وابسته به سازمان تبليغات اسلامي منتشر و با كنار هم قرار دادن تصاوير چهره ميرحسين موسوي و دونالد ترامپ، ادعاي تقلب رييسجمهوري فعلي امريكا را به حوادث سال 88 تشيبه كرد، گفت كه اين دو «خيلي متفاوت» است. او اين مقايسه را «قياس معالفارق» توصيف و تاكيد كرد كه اگر بنا به قياس باشد، بايد ديگران را مقايسه كنيم. كواكبيان بار ديگر با تاكيد بر اينكه انگيزهاش، دلسوزانه و تعلق خاطر به اصل نظام است، گفت كه حصر پس از 10 سال معنا ندارد.