
قطار برجام از مسير از پيش تعيين شده خارج شد
شوك برجامي
وزير خارجه ايران: سه كشور اروپايي مسووليت بپذيرند
سارا معصومي
قطار برجام از مسير از پيش تعيين شده خارج شد. صبح روز گذشته برابر با 18 ارديبهشت همانطور كه از پيش اعلام شده بود، تهران نمايندگان 1+5 را در جريان تصميم جديد برجامي خود قرار داد. تصميمي كه در قالب اقدامي متقابل در برابر زيادهخواهيهاي امريكا از سوي هيات عالي نظارت بر برجام در تهران گرفته شده و در قالب بيانيه شوراي عالي امنيت ملي منتشر شد. حسن روحاني، رييسجمهور كشورمان نيز در ابتداي جلسه هيات دولت در سخناني كه به شكل زنده پخش شد، توضيحاتي درباره چرايي اين تصميمگيري و همچنين جزييات اجرايي آن داد. همهمه از چند روز قبل در فضاي رسانهاي داخل و همچنين در سطح بينالمللي آغاز شده بود، اما واكنشهاي رسمي و نيمهرسمي به اين اقدام ايران از صبح روز چهارشنبه آغاز شد. اروپاييها به عنوان عضوي از توافق هستهاي با ايران موضعگيريهاي بينابيني داشتند و ترجيح دادند ضمن ابراز تاسف از اقدام ايران كه به هرحال نوعي عدول از تعهدات به حساب ميآيد بر اراده سياسي خود براي پايبندي به برجام هم سخن بگويند. چين و روسيه موضع برتر خود در رابطه با ايران در مقايسه با ساير اعضاي برجام را همچنان حفظ كردند و مايك پمپئو وزير خارجه امريكا كه كشورش دقيقا يك سال پيش در چنين روزي كنارهگيري از برجام را اعلام كرده بود، تاكيد كرد كه تهران يا بايد همه توافق را اجرا كند يا از آن خارج شود.
به نظر ميرسد كه ايران با دست به مهره شدن در شطرنج برجام، زمين بازي را به خوبي عوض كرده و اين دقيقا همان شوكي بود كه اعضاي باقيمانده در توافق هستهاي به آن نياز داشتند. در يك سال گذشته، روسيه و چين پارهاي از تعهدهاي خود را اجرا كرده و بخشي را هم هر چند با كندي اما به نحوي پيش بردهاند و البته در موارد قابل توجهي هم منتظر اقدام اروپا در به راهاندازي سازوكار اينستكس ماندهاند. در چنين شرايطي ايران براي بيدار كردن 1+4 از خواب غفلت و پايان دادن به اين تصور كه ميتوانند به شكل يكجانبه از منافع برجام سياسي و امنيتي برجام منتفع شوند، انجام دو تعهد خود در برجام را به حالت تعليق درآورد تا در يك بازه زماني 60 روزه يا بر اين ليست دو موردي دو مورد ديگر هم بيفزايد يا با توجه به تلاش اروپا، چين و روسيه براي جبران يك سال گذشته به عقب بازگشته و تمام تعهدهاي هستهاي خود را به جا آورد.
نكته قابل توجه در روزي كه ايران مساله كاستن از سطح تعهدات طبق برجام را اعلام كرد، غيبت محمدجواد ظريف، وزير خارجه در ايران بود. سكاندار دستگاه ديپلماسي كشورمان عصر روز سهشنبه در نتيجه برنامهاي از پيش تعيين شده به روسيه رفت تا ديدارهاي مستمر سياسي با سرگئي لاوروف، همتاي روس خود را دنبال كند. با اين وجود حضور او در روسيه همزمان با اعلام دو واكنش برجامي ايران اين شائبه را تقويت كرد كه هرچند روسيه نيز به عنوان يكي از اعضاي 1+4 يكي از دريافتكنندگان اين نامه بوده اما حساب تهران با مسكو از برجام جداست. سخنان ظريف در گفتوگو با خبرنگاران ايراني و روسي و همچنين در نشست خبري مشترك با همتاي روس نيز اين تحليل را تا حدودي تقويت كرد.
بيشترين نگاهها در تهران پس از اقدام متقابل روز چهارشنبه به سمت بروكسل (مقر اتحاديه اروپا) دوخته شد. آلمان، فرانسه و بريتانيا ميگويند اراده سياسي خود را نه فقط در چها رسال گذشته بلكه در 365 روز گذشته از خروج امريكا از اين توافق هم به تصوير كشيدهاند اما ايران ميگويد اكنون وقت عمل است. بدبيني به اروپا در برجام از نخستين روزهاي آغاز مذاكرات، تداوم آن و همچنين پس از تولد توافق هستهاي همواره وجود داشته و البته ميتوان گفت كه بخشي از اين بدبيني هم به تجربه ناخوشايندي بازميگردد كه تهران با تروئيكاي اروپايي در مذاكرات هستهاي در فاصله سالهاي 2003 تا 2005 داشته است. در آن مقطع زماني سه كشور اروپايي در ژستي ديپلماتيك با تهران مذاكره كردند اما در نهايت عاجز از به اصطلاح فروختن اين توافق به دولت وقت امريكا شدند. اين ناتواني به فروپاشي دستاوردهاي مذاكره ايران با 3 كشور منتهي شد و پس از آن با پروندهسازيهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي پرونده هستهاي ايران از شوراي حكام به صحن شوراي امنيت رفته و موجي از تحريمهاي چندجانبه عليه ايران اعمال شد. با چنين سابقهاي بود كه ايران از نخستين روزهاي آغاز مذاكرات در 1392 به صراحت و با صداي بلند اعلام كرد كه اين رايزنيها براساس بياعتمادي پيش ميرود و بند به بند برجام نيز براساس همين بياعتمادي ميان طرفين نگاشته شد.
اكنون پرونده هستهاي ايران بار ديگر به معياري جهت شاقولي براي سنجش توان اروپا در برابر امريكا تبديل شده و البته كه در داخل صداي آزموده را آزمودن خطاست، رساتر از پيش شده است. در جريان مذاكرات هستهاي، منتقدان رويكرد توازن در رابطه با شرق و غرب كه به بخشي از شناسنامه سياسي حسن روحاني در 20 سال اخير تبديل شده هشدار ميدادند كه سه كشور اروپايي و امريكا در حال بازي پليسي خوب و بد با ايران هستند و در مرحلهاي كارشكني فرانسه در به ثمر رسيدن مذاكرات پيش از توافق موقت ژنو در پاييز 92 اين ادعا را تاييد هم كرد. با وجود ايران سابقه، پس از برجام اروپاييها بلافاصله روند عاديسازي رابطه اقتصادي و تجاري با ايران را آغاز كردند كه بهترين گواه آن نيز هجوم كمپانيهاي بزرگ اروپايي به ايران بود. درست در روزهايي كه رفتار اروپا در حال ايجاد تركهايي كوچك در ديوار بياعتمادي ميان تهران و بروكسل بود، امريكاييها مردي ناآشنا به عالم سياست را راهي كاخ سفيد كردند كه با نگاهي تاجرمآبانه و به اميد معاملهاي بهتر، برجام را به اصطلاح خودش پاره كرد. با اين اقدام امريكا براي دومين بار در 15 سال گذشته دست اروپا در جامه متحدان سنتي خود را در پوست گردو گذاشت. اروپاييها حتي پيش از كنارهگيري امريكا از توافق هستهاي هم ميدانستند كه اگر امريكا از عرصه توافق هستهاي با ايران كنار بكشد بار اجراي اين توافق بر دوش تروئيكاي اروپايي خواهد افتاد. شايد به همين دليل بود كه هشدارهاي علني و تذكرهاي پشت پرده به دولت جديد امريكا درباره برجام از نخستين هفتههاي حضور ترامپ در قدرت آغاز شد و تا چندساعت پيش از آغاز هشتمين روز از ماه مه سال 2018 هم ادامه داشت. حضور ترامپ در كاخ سفيد بسيار زودتر از آنچه تصور ميشد به عمر تركيب 1+5 پايان داد و در نتيحه وزراي خارجه ايران و امريكا (محمدجواد ظريف و ركس تيلرسون) تنها يكبار در تاريخ 29 شهريور ماه 1396 در قالب نشست كميسيون مشترك در سطح وزراي خارجه با هم ديدار كردند. به گفته منابع ايراني حاضر در نشست فوق، اروپاييها از همان زمان نسبت به كنارهگيري امريكا از توافق هستهاي احساس خطر كرده بودند و در همان جلسه زيگمار گابريل، وزير خارجه وقت آلمان به ركس تيلرسون (همتاي وقت امريكايي) گفت: آقاي تيلرسون! مساله ما ايران نيست، مساله اعتبار ۶ كشور است. ما با يك كشور توافق كردهايم و آن كشور به توافق پايبند است. خروج بيدليل ما كل اعتبارمان را زير سوال ميبرد. آيا ديگر كسي به ما براي مذاكره اعتماد خواهد كرد؟
با وجود اين هشدارها كنارهگيري امريكا از توافق هستهاي، برخلاف آنچه ترامپ و تيم وي پيشبيني ميكردند به پايان اين توافق حداقل تا اين مقطع منتهي نشد اما پاشنه آشيل آن شد. نكتهاي كه نميتوان از آن چشم پوشيد، حمايت سياسي اروپا از توافق هستهاي بود به گونهاي كه ميتوان گفت سه كشور اروپايي با وجود آگاهي نسبت به درهمتنيدگي منافع اقتصادي، امنيتي و سياسي اروپا و امريكا اما در مذاكره با امريكا چه پيش و چه پس از خروج اين كشور از توافق، برجام را نفروختند و با نقض برجام به عنوان يك خط قرمز برخورد كردند. اما سوالي كه امروز بايد به آن پاسخ داد، اين است كه برجام در سال 2019 با توافق هستهاي ميان ايران و اروپا در سال 2003 چه تفاوتهايي دارد كه بتوان با استناد به آن از اراده ميداني اروپا براي حفظ آن هم سخن گفت. نخستين نكته اين است كه امروز برجام براي اروپا جنبه امنيتي دارد. اروپاييها به صراحت اعلام ميكنند كه توافق هستهاي با ايران در حوزه منع اشاعه است و ما در منطقه پرتنش غرب آسيا به آخرين چيزي كه نياز داريم، تنش هستهاي است. برجام توانسته با اولويت بخشيدن به ديپلماسي و تعامل به جاي تقابل، يكي از بحرانهاي منطقه غرب آسيا را مهار كند و در اين چارچوب اروپاييها برجام را نمونهاي حي و حاضر براي توفيق ديپلماسي بر زور در قرن 21 ميدانند. همزمان برجام تنها دستاورد سياست واحد اروپايي است و براي 28 كشوري كه در قالب يك اتحاديه تلاش ميكنند سهم خود را از قدرت و نفوذ بينالمللي بگيرند، حفظ اين دستاورد مهم است. هرچند كه برجام در ظاهر توافقي هستهاي است و البته كه 7 كشور مذاكرهكننده آن پشت ميز مذاكره تنها درباره اختلافها و تعبيرهاي متفاوت هستهاي صحبت كردند اما به هرحال همين توافق هستهاي هم دستاوردهاي غيرهستهاي در حاشيه داشته كه بعضا از متن براي اروپا مهمتر است. از جمله اين دستاوردها، رسميت يافتن نقش ايران در مبارزه با تروريسم و ممانعت از گسترش بيشتر آن به خاك اروپاست. همچنين با توجه به پروندههاي باز امنيتي و نظامي متفاوت در منطقه غرب آسيا و حومه از افغانستان تا پاكستان، از سوريه تا يمن و عراق، همكاري ايران و اروپا در سايه پايان دادن به اختلافي كه تمام جنبههاي رابطه را تحتالشعاع قرار داده بود، ميتواند مانع از شكلگيري بحران مهاجرتي جديد به سمت اروپا شود. با توجه به همين ظرافتهاي نهفته در برجام بود كه حسن روحاني، رييسجمهور كشورمان روز گذشته در بخشهايي از سخنان خود به مساله تاثيرپذيري تلاشهاي ايران در حوزه پذيرايي از مهاجران، مبارزه با ترانزيت مواد مخدر و بحران تروريسم اشاره كرد.
با وجود تمام منافعي كه برجام براي اروپا داشته و دارد و در بالا به اهم آن اشاره شد اما تهران نيز ناآگاه به عمق رابطه اروپا و امريكا نيست و شايد يكي از دلايل صبر استراتژيك تهران در يك سال گذشته از خروج امريكا از برجام نيز همين اشراف بر رابطه سنتي فراآتلانتيكي بوده است. ايران ميداند كه رابطه امريكا و اروپا راهبردي است و جنبههاي متفاوت اقتصادي – امنيتي و سياسي دارد. از سوي ديگر برجام تنها توافق مشترك ميان امريكا و اروپا نبود كه با ظهور دونالد ترامپ در عرصه سياسي امريكا و ايستادن بر راس هرم قدرت در اين كشور تحتالشعاع قرار گرفت و رييسجمهور امريكا حتي از توافقنامهاي در حد و اندازه توافقنامه آب و هوايي پاريس هم پا پس كشيد. ايران در يك سال گذشته تلاش كرده با استفاده از شكافهاي به وجود آمده ميان اروپا و امريكا (ولو كوچك و سطحي) زمين بازي خود را فراهم كند و البته كه بايد گفت تا حدودي هم توانسته مانع از اجماعسازي عليه خود در پروندههاي غيربرجامي شود. ايران از نخستين هفتههاي پس از كنارهگيري امريكا از توافق هستهاي با شك و ترديد به توانايي اروپا در حفظ برجام نگاه كرده اما همزمان از تعجيلي كه منتهي به تخريب منافع سياسي و اقتصادي خود شود هم پرهيز كرده است. با خروج امريكا از برجام تنها راه باقيمانده پيش روي ايران و اروپا ايجاد مكانيسمهاي مالي و طراحي سيستمهايي براي دور زدن قانوني تحريمهاي يكجانبه اما فرامرزي امريكا بوده است. بر همين اساس ايران و سه كشور اروپايي اقدام به ابداع سازوكار مالي ويژه براي همكاري به اسم اينستكس كردند كه البته در چند روز اخير با توجه به هشدارهايي كه اروپاييها از جانب تهران دريافت كردند با سرعت بيشتري پيگيري شد. به گفته كارشناسان، ايجاد مسير بانكي يورو محور، صدور مجوز و تسهيل روند براي فعاليت بيشتر بانكهاي ايراني در اروپا، تامين بيمه نفتكشهاي ايراني و خريد راهي براي تداوم فروش نفت ايران در زمره راهكارهايي است كه ايران و 3 كشور اروپايي در سايه بازگشت تحريمهاي امريكا پيشرو دارند. اما آنچه صبر ايران را لبريز كرده، آگاهي اروپا، روسيه و چين به گامهايي است كه بايد براي حفظ برجام بردارند اما براي اجرايي شدن آن قدمي از قدم برنميدارند يا سرعت گامهايشان راضيكننده نيست. اروپاييها به اضافه روسيه و چين در 4 جلسه كميسيون مشترك كه در يك سال گذشته برگزار شده به صراحت اذعان كردند كه رفع تحريمها و برخورداري ايران از منافع اقتصادي حاصله، بخش حياتي از برجام است و متعهد شدند كه براي تحقق اين هدف «راهحلهاي عملي» به منظور عاديسازي و حتي ارتقاي همكاريهاي اقتصادي با ايران طراحي كنند. حوزههايي كه اين كشورها خود را بدانها متعهد كردند، عبارتند از:
حفظ و ارتقاي روابط گستردهتر اقتصادي در حوزههاي مختلف با ايران؛
حفظ و استمرار كانالهاي موثر مالي براي تعامل با ايران؛
تداوم صادرات نفت و ميعانات گازي، محصولات نفتي و پتروشيمي؛
تداوم روابط حمل و نقل دريايي (از جمله كشتيراني و بيمه)، زميني، هوايي و ريلي؛
تقويت پوششهاي اعتبار صادراتي؛
حمايت روشن و موثر از كنشگران اقتصادي كه با ايران تجارت ميكنند، بهويژه شركتهاي كوچك و متوسط كه شاكله اصلي بسياري از اقتصادها محسوب ميشوند؛
تشويق سرمايهگذاريهاي بيشتردر ايران؛
حمايت از كنشگران اقتصادي در سرمايهگذاريها و ديگر فعاليتهاي تجاري و مالي كه با، يا در رابطه با، ايران انجام ميدهند؛
گرد هم آوردن كارشناسان بخش دولتي و خصوصي از جمله از طريق تقويت شوراهاي تجاري؛
حمايت عملي از تجارت و سرمايهگذاري در ايران؛
حمايت از شركتها در برابر آثار فراسرزميني تحريمهاي ايالات متحده.
اكنون با گام نخستي كه ايران روز گذشته برداشت عملا برخي تعهدات خود را متوقف كرد تا تضمين بيشتري از اروپا در حوزههاي نفتي و بانكي بگيرد. تهران همچنان اراده سياسي براي حفظ و تداوم برجام را دارد اما از بازماندگان در اين توافق هستهاي هم ميخواهد مخالفت با تحريمهاي امريكا عليه ايران را كه با صداي بلند فرياد زدهاند در ميدان نيز اجرا كنند.
به گزارش «اعتماد» در حالي كه واكنشهاي كشورهاي متفاوت اروپايي در 24 ساعت گذشته از اقدام برجامي ايران محتاطانه و توام با تكرار وعدههاي شفاهي براي حفظ توافق هستهاي بود اما پيشبيني ميشود در اجلاس امروز سران اروپا در روماني به موضوع ايران و واكنش برجامي روز چهارشنبه پرداخته شود . علاوه بر اين پيشبيني ميشود كه تحولات جديد پيش آمده در پرونده توافق هستهاي ايران در جلسه شوراي وزراي خارجه اتحاديه اروپا كه هفته آينده برگزار ميشود در دستور كار قرار بگيرد.
توئيت محمد جواد ظريف
مشورتهاي اساسي در روسيه. همگرايي ديدگاهها از جمله دربارهاينكه در نتيجه رفتار امريكا و ناكامي اروپا در ايفاي تعهداتش، برجام در وضعيت اضطراري است. اتحاديه اروپا و سه كشور اروپايي بايد براي بقاي برجام مسوليت بپذيرند. انتخاب ايران تعامل سازندهاست با بازيگران معتبر و ( البته) ذيمدخل
منبع: روزنامه اعتماد 19 اردیبهشت 98