
حزب و نظام انتخابات
داود فیرحی
چرا احزاب ما محفلی می شوند؟
چرا احزاب نمی توانند کاندیداهای خود را از یک سال قبل به مردم معرفی کنند؟
از ترس شورای نگهبان که شناخته شوند و رد شوند
مشکل احزاب و انتخابات در ایران، به فقدان ارتباط ارگانیک بین دو قانون انتخابات و قانون احزاب برمیگردد. وظیفه محققین است که این ناسازه را اصلاح کنند. قانون احزاب مصوب سال 95 از جهاتی درست تنظیم شده است اما راه اجرا ندارد و از لحاظ حقوقی جزو قوانین معلق است. از جمله قوانینی است که معمولا نوشته می شوند تا اصلاً اجرا نشوند.
سیاستهای کلی انتخابات أبلاغ شده در سال 95 نیز به احزاب تکلیف میدهد اما امتیاز نمیدهد. ماده 11 یکی از مواد سنگین سیاستهای کلی است اما هیچ اشارهای به حزب نکرده و حزب غائب بزرگ انتخابات است.
حزب دو کار بزرگ میکند: یکی اینکه انسان طبیعی را تبدیل به شهروند قاعدهمند میکند و دوم اینکه همانند پلیس که قواعدی در خیابان دارد تا ماشینها تصادف نکنند، قواعدی درست میکند که فعالیتهای سیاسی ایمن باشند.
اگر به احزاب تکلیف بدهید اما امتیاز ندهید، کسانی که به دنبال فعالیت سیاسی هستند، از حزب فرار میکنند.
یک مشکل ساختاری در نظام سیاسی ما این است که مناصب سیاسی به دو قسمت دموکراتیک و انتصابی تقسیم شده و معمولاً فعالین سیاسی سود خود را در این میبینند که به قسمتهای انتصابی کشیده شوند. خیلی علاقه ندارند که قسمت پرخطر انتخابات را دنبال کنند که ریسکش هم بالا باشد. یعنی هم در معرض انتخاب مردمی باشند که فردا نظرشان عوض میشود و هم اینکه نفس فعالیت در احزاب، در سیستم انتخابات پوپولیستی باعث بدبینی به افراد میشود.
سیستم پوپولیستی، سرنوشت انتخابات را به دو هفته آخر گره میزند. درحالیکه در سیستمهای نهادی، باید یک سال قبل، کاندیداها به تدریج مطرح شوند، ایدههایشان روشن شود و شبکههای تولید رأی آنها شناسایی شود و بتوانند خود را به افکار عمومی عرضه کنند.
در نظام انتخاباتی ما، احزاب با توجه به فیلتر شورای نگهبان نمیتوانند نیروهایشان را رو کنند چون میترسند حذف شوند.
بنابراین باید منتظر ماند تا آدم ناشناختهای بیاید و مردم ظرف 12، 10 روز تصمیم بگیرند به کدام یک از این ناشناخته ها رأی بدهند.
شورای نگهبان معمولاً جایی رودست میخورد که کاندیدا ناشناخته است و کاندیدای ناشناخته مثل هندوانه نبریده است که نه برای حزب و نه برای مردم اعتماد آور نیست.
قانون اساسی و عادی، شورای نگهبان را مکلف نکرده که احزاب را رعایت کند و در انتخابات دخیل نماید.
چندین نهاد نظارتی وجود دارد و تأسیس احزاب از این فیلترها عبور میکند تا یک شورای مرکزی با تمام تعهداتش شکل بگیرد. وقتی اینها به شورای نگهبان کاندیدا معرفی میکنند، شورای نگهبان به رغم این نظارتها از احزاب برای تأیید کاندیدها شهود نمیگیرد و به سراغ شهود خودش میرود.
شورای نگهبان معمولا دنبال کشف خلاف نیست، بلکه دنبال احراز صلاحیت است. بهجای کنترل سوءپیشینه به سمت احراز صلاحیت رفته است!!! درحالیکه این کاندیدا است که باید بگوید شما دلایلی بیاورید که من دچار سوءپیشینه هستم.
ما حزب داریم اما قانون انتخابات پوپولیستی طراحی شده است. در نظامهای اینچنینی احزاب در بهترین شرایط، فقط مجاز میشوند اما چرخ و دندهشان درگیر دولت نمیشود. چرا احزاب ما محفلی میشوند؟ چون قانون انتخابات کارکرد نهادیشان را از دستشان میگیرد. این گونه نظامهای انتخاباتی، نوعا انتخابات را نمایشی میکنند.
یک بیماری در پارلمان ایران مثل اکثر پارلمان های دنیا وجود دارد و آن تورم و تعارض قوانین است. در اکثر کشورهای دنیا، احزاب قوی دفتری دارند که به انطباق طرحها و لوایح جدید با سابقه آن قوانین میپردازد. بنابراین وقتی نماینده ای رأی میدهد، رزومه قانون در برابر چشمانش است. اینکه قانون فعلی تا کجا آمده و قانون جدید میخواهد چه چیزی را اصلاح یا تکمیل کند. کارشناسان حرفهای وجود دارند که به نماینده میگویند کدام طرح و لایحه تعارضآفرین است و کدام مواد باید با بندهای قانون قبلی منطبق شود. اینگونه است که شبکه قانونگذاری ایجاد میشود؛ وگرنه قانون جزیرهای به وجود میآید و تولید تعارض می کند.
قانونگذاری یک تکنیک است. ما متخصص تقنین نداریم که به یک نماینده یاد بدهد چگونه ارادهاش را تبدیل به قانون کند. اگر مثلا در سایت کنگره آمریکا یا ژاپن و آلمان، یک قانون را تصادفی انتخاب کنید تاریخچهاش آورده میشود؛ یعنی این قانون کی تصویب شده است، عملکرد و بازخوردهای اجتماعیاش به چه نحو بوده است و چگونه به شبکههای قوانین و نهادهای اجرایی چنگ انداخته است. بنابراین به نماینده هشدار میدهد که اگر قانون «الف» را تغییر بدهد، به دلیل همبستگی باید روی قانون «ب» هم فکر کند. ما در کشورمان این بررسی ها را نداریم.
منبع: @IranSocio